۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

خوشه بندی طبقاتی دولت کودتا !

تصویب طرح یارانه ها علاوه بربه انحراف کشاندن افکارعمومی جامعه ازپیوستن به جنبش سبزمردم به سوی این نوع ترفندها و"ملت رادنبال نخودسیاه "فرستان ازطرف دولت کودتا درآستانه برگزاری به اصطلاح دهه فجر.که ازحضورمیلیونی مردم درکنارجنبش ملی دمکراتیک سبزبه وحشت وواهمه افتاده وچون انسانیکه درحال عرق شدن, دست به هر گیاه وگیاه چه ای درازمی کند تا زنده بماند ,هرروزازپس روزدیگردست به یک شُعبده بازی فریبکارانه ای می زند تاشاید بتواندچند صبا حی خودش راسرپانگهدارد.این طرح نامبارکش نیزچون دولت نامقبولش, به قول نویسنده مقاله زیر چیزی جزء فقیرشدن فقرا وغنی شدن اغنا وبی دمپایی شدن زاغه نشین هاو پُرشدن جیب دولت کودتانخواهد بود!
یکدنگی و لجبازی کشور را به سمت بحرانهای جدی می کشاند. تدبیر و خردورزی کم کم بی اثر می شود.گفتن از اعتدال و میانه روی کالایی است بی مشتری. برای بسیاری٬ مرغ یک پا بیشتر ندارد. آنها با خود عهد بسته اند هر کاری بکنند جز کار درست٬ کار به جایی رسیده است که دروغی که برای قانع کردن دیگران بر زبان می آورند٬ تنها خود باور می کنند. مشکل اصلی آنست که بر اساس همین دروغها رفتارشان را شکل می دهند. جامعه نیاز به اداره کردن دارد. هزار و یک مشکل مردم بر زمین مانده است و نهادهای مسئول بجای حل آنها٬ با اقدامات ناسنجیده هم بر حدت و هم بر عمق مشکلات می افزایند. کدام عقل سلیم باور می کند در جهان امروز می توان با یک صدا و حذف صداهای دیگر کشور را اداره کرد؟ آنهم در شرایطی که اگر خوب گوش فرا دهیم در داخل همین صدا هم٬ فریادهای خاموش اختلاف ها منتظر کشیده شده اند.
امروز مردم نگران قیمت هایند. یک تورم افسار گسیخته در افق فردا سایه خود را به رخ می کشد. طرح تعدیل اقتصادی بجای آنکه بر آن باشد تولید ثروت را با کاهش مصرف شتاب دهد٬ بر آنست کیسه دولت را از جیب مردم پر از پول کند تا سازمانها و نهادها به ریخت و پاش عادت شده شان ادامه دهند. خوشه بندی مردم کار ناصوابی است و در نفس خود رسمی کردن شکافهای طبقاتی است که هر لحظه فربه تر می شود. می گویند مردم ارزان مصرف می کنند ولی از یاد می برند ارزش پول ملی را بر باد دادند و از سوی دیگر به عمد از واقعی کردن نرخ همه کالاها سخن می گویند بجز کار. اگر برخی کالاها از جمله در ایران ارزانتر از دیگرنقاط جهان است٬ در عوض دستمزدها هم نسبت به دستمزدهای مشابه ناچیز است. بجای پرداخت یارانه وامدار کردن مردم کافیست همپای بالا رفتن نرخ کالاها٬ دستمزدها هم واقعی شوند. این خوشه بندی هیچ سرانجامی ندارد و کسی از آن سود نخواهد برد.
بحران سیاست و اقتصادی دارند وارد دیالکتیکی می شوند که هم را تشدید می کنند. هنوز هیچ کس نمی داند چطور و با کدام سیستم اداری یارانه ها بین مردم تقسیم خواهد شد و چه نهاد گسترده ای برای این کار باید پا بگیرد و دولت چاق را فربه تر کند. نهادی که بخشی از درآمدهای ایجاد شده را دود خواهد کرد و به هوا خواهد فرستاد. از سوی دیگر بزرگترین مصرف کننده در ایران بخش عمومی است و در حقیقت دولت از یک سو با خانه خراب کردن مردم درآمد کسب می کند و بخش زیادی از این درآمد را باید خرج کند که بتواند گردش امور سازمانها و نهادها را تسهیل کند. بنظر می رسد بعضی از چهره های سیاسی نزدیک به دولت چون می دانند تعدیل اقتصادی چه بر سر کشور خواهد آورد٬ بر آنند اجازه ندهند آرامش بر کشور حاکم شود تا جوابگوی بحرانهایی باشند که در عمل خلق کرده اند و باز ایجاد خواهند کرد. اما بدون آرامش٬ اقتصاد از بحران بیرون نخواهد آمد٬ همانطور که سیاست روزهای آرامی را تجربه نخواهد کرد. باید برای حل بحران از خود مردم کمک گرفت. لازمه این کار ایجاد بحران و هیاهو کردن نیست بلکه تحقق آزادی و قانونگرایی در معنای واقعی آنست. چه خواهد شد؟ علائم و داده ها چشم انداز روشنی پیش روی نمی گذارد. تنها یک معجزه می تواند گوشها را شنوا و چشمها را باز کند. آیا این معجزه اتفاق خواهد افتاد؟ هیچ کس نمی داند. آرزو کنیم این اتفاق بیفتد.

محمد آقازاده

هیچ نظری موجود نیست: