۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

حماسه 13آبان نه به مستبدان



نظرسنجیها خبرازاعتراضاعات میلیونی مردم در روز13 آبان برعلیه ظلم وجوردولت کودتا می دهد, شب آبستن است تا چه زاید سحر!

توجه به بیانیه میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی كروبی و همچنین سخنان مراجع تقلید مانند آیت الله یوسف صانعی درباره اهمیت حضور در راهپیمایی ۱۳ آبان،‌ تحلیلگران پیش‌بینی می كنند که راهپیمایی این روز به یکی ازباشکوهترین و گسترده ترین راهپیمایی های اعتراضی و ضد دولتی تبدیل شود.

روز چهارشنبه ۱۳ آبان به موضوع روز تحولات سیاسی در ایران تبدیل شده است و در محافل مختلف پیش‌بینی می‌شود که شمار زیای از مردم معترض در خیابان‌ها تجمع کرده و دست به راهپیمایی وتحصن بزنند.

راهپیمایی ۱۳ آبان هر سال در سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ توسط گروهی از نیروهای انقلابی موسوم به دانشجویان خط امام، برگزار می‌شود.

پلیس تهدید کرد

احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در آستانه روز ۱۳ آبان هشدار داده که پلیس با هر تجمع غیرقانونی در این روز برخورد می‌کند.

جانشین فرمانده نیروی انتظامی همچنین تهدید کرد: كسانی كه قصد تجمع غیرقانونی دارند و افرادی هم كه مردم و جوانان را با فریب دعوت و تشویق به تجمع غیرقانونی كنند، باید پاسخگوی اعمالشان باشند.

این در حالی است که دستگاه‌های مسئول تاکنون در پاسخ به درخواست گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب برای تجمع مسالمت آمیز، هیچ مجوزی صادر نکرده‌اند.

سپاه پاسداران در آماده باش

سپاه پاسداران امروز دوشنبه در اطلاعیه‌ای برای دعوت برای شرکت در راهپیمایی ۱۳ آبان، از مردم خواسته است که به هیچ جریانی اجازه طرح «شعارها و مسایل انحرافی و دروغین» را ندهند.

پیش‌تر، سپاه پاسداران درباره تجمع احتمالی معترضان در روز ۱۳ آبان هشدار داده بود.

محمد صالح جوكار، فرمانده بسیج دانش‌‌آموزی و فرهنگیان كشور هم هفته پیش اعلام کرده بود که سه میلیون نیروی بسیجی برای شرکت در مراسم ۱۳ آبان سازماندهی می‌شوند.

بیم محافظه‌کاران از انحراف

از سوی دیگر، برخی چهره‌های محافظه‌کار هم در اظهارنظرهای متفاوت که نشان از بیم آنها از گسترش دامنه اعتراض‌ها دارد، خواسته‌اند که مردم شعارهایی جز شعارهای مرتبط با استکبار ستیزی و نفی سلطه آمریکا سر ندهند.

اسدالله بادامچیان، از چهره‌های سرشناس محافظه‌کار خطاب به موسوی، كروبی و خاتمی گفته از هوادارانشان بخواهند که در روز ۱۳ آبان تنها علیه «استكبارجهانی» شعاردهند.

همراهی اصلاح‌طلبان با مردم

میرحسین موسوی در تازه‌ترین بیانیه خود خطاب به مردم، از ۱۳ آبان به عنوان «میعادی» نام برده که نشان می‌دهد رهبری در دست مردم است. این بیانیه به عنوان دعوت تلویحی مردم به تظاهرات در این روز قلمداد شده است.

همچنین مهدی کروبی اعلام کرده که در روز ۱۳ آبان از دانشگاه امیرکبیر تهران به سوی سفارت سابق آمریکا در خیایان طالقانی، «برای پرهیز از تشنج و جلوگیری از سوء استفاده نهادهای حکومتی» راهپیمایی سکوت می‌کند.

با توجه به بیانیه میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی كروبی و همچنین سخنان مراجع تقلید مانند آیت الله یوسف صانعی درباره اهمیت حضور در راهپیمایی ۱۳ آبان،‌ تحلیلگران پیش‌بینی می كنند که راهپیمایی این روز به یکی از گسترده ترین تجمع‌های اعتراضی و ضد دولتی تبدیل شود.

نقش جنبش دانشجویی

در هفته‌های گذشته با آغاز سال تحصیلی، دانشگاه‌ها و حتی مدرسه‌ها در شهرهای مختلف كشور صحنه فعالیت‌های اعتراضی و تجمع‌های ضد دولتی بوده است.

این تحركات با افزایش حضور نیروهای امنیتی در سطح دانشگاه ها و برخورد با دانشجویان در قالب كمیته های انظباطی رو به رو شده است.

این موضوع سبب شده که دولت و نیروی انتظامی كه از تحركات احتمالی روز ۱۳ آبان نگران هستند، به دانشجویان، رسانه‌ها و فعالان سیاسی درباره راهپیمایی ضد دولتی در این روز هشدار دهند.

به گفته تحلیلگران، راهپیمایی بزرگ آخرین جمعه ماه رمضان، موسوم به روز قدس، در حالی برگزار شد كه هنوز دانشگاه‌های كشور در تعطیلات تابستانی به سر می‌بردند، اما در روز ۱۳ آبان همه مراكز دانشگاهی به كانون اعتراض و راهپیمایی تبدیل خواهد شد.

از سوی دیگر، دعوت میرحسین موسوی از مردم برای حضور در راهپیمایی با واكنش سخت حامیان دولت رو به رو شده و روزنامه كیهان بار دیگر به شدت به وی تاخته است.

در حالی كه اصلاح طلبان و رهبران معترض به نتیجه انتخابات، درهای حاكمیت به روی خود بسته می‌بینند، اما محبوبیت گسترده آنها در میان مردم به موجی در خیابان‌ها در برابر نیروهای سركوبگر تبدیل شده است.

تحلیلگران می‌گویند، این نمایش قدرت در خیابان‌ها كه مسالمت‌آمیز است، به افزایش شكاف درونی حكومت و تقویت رهبران تحول‌خواه در بدنه حاكمیت خواهد افزود؛چیزی كه می‌تواند معادلات شكننده حاكم در كشور را به نفع نیروهای تحول‌خواه تغییر دهد.

این تحلیل نیز وجود دارد که با توجه به این که راهپیمایی‌های ۱۳ آبان در سال‌های گذشته بیشتر با حضور دانش آموزان مدارس و نیروهای بسیج تشکیل می‌شد، هر گونه حضور مردمی چه با دعوت معترضان و چه با دعوت هواداران دولت، نشان دهنده اهمیت وجود جنبش اعتراضی در درون کشور است.

 :مسیرهای راهپیمایی فردا
مسیر اول:میدان هفتم تیربه سمت خیابان طالقانی و سفارت سابق آمریکا
مسیر دوم: خیابان فلسطین به سمت سفارت سابق آمریکا
مسیرسوم تقاطع خیابان شریعتی و طالقانی به سمت سفارت سابق آمریکا

آقای مخملباف به کجا با این عجله !



حلیم و هول حلیم: سیاست‌ورزی نابخردانه

خردادماه هزار و سیصد و شصت و هشت، در گیر و دار امتحانات سال دوم دبیرستان، در روزهایی که جام جهانی در ایتالیا برگزار می‌شد، زلزله‌ای رودبارومنجیل را تکان داد. فاجعه آن‌قدرعظیم بود که این عبارت «عمق فاجعه» را از همان زمان به یاد دارم. روح هر ایرانی به درد و زندگی‌ها تکان خورده بود. یک فوتبالیست آلمانی به نام یورگن کلینزمن پیدا شد و در این میان از فیفا خواست تا بخشی از جریمه‌ای را که بابت دریافت کارت زرد توسط بازیکنان از آن‌ها دریافت می‌شود (مطمئن نیستم، ولی فکر می‌کنم محل تأمین پول همین بود که نوشتم) را به زلزله‌زدگان ایران اختصاص دهد.

هشت سال بعد، در آغاز بازی ایران و آلمان در جام جهانی هزار و نهصد و نود و هشت فرانسه، احمدرضا عابدزاده کاپیتان تیم ملی ما، بسیارمحترمانه یک هدیه نفیس به کلینزمن هدیه کرد تا آن گفته انسان‌دوستانه وی را پاس بدارد. وقتی درنیمه دوم یورگن کلینزمن بعد از گل زدن به ایران، تور دروازه تیم ملی ایران را با آن حالت تحقیرآمیز تکان داد - صحنه‌ای که من درهیچ مسابقه فوتبالی مشاهده نکرده‌ام - خیلی‌ها بابت آن هدیه و احترامی که برای وی قائل شده بودیم، تأسف خوردند. برای خیلی‌ها تحقیر لرزاندن تور دروازه ایران، سنگین‌تر از فاجعه لرزش زمین در رودبار و منجیل بود. احساس کردیم هول شده بودیم و کلینزمن بیش از آن‌که لیاقت داشت تحویل گرفته‌ایم. احساس بدی است.

امروز در خبرها خواندم که عده‌ای آن سوی مرزها تصمیم گرفته‌اند درسالروز سیزده آبان لوحی آماده کنند و به نشانه دوستی مردم ایران و مردم آمریکا، و به نشانه عذرخواهی بابت اشغال سفارت آمریکا در تهران در سیزده آبان هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به سفرای آمریکا در چند کشور هدیه کنند. این اقدام چندین پیام دارد که در هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌توان اصول سیاست‌ورزی بخردانه را دید.

1.    اول آن‌که جنبش سبز نماینده‌ای در خارج از ایران ندارد. این گروه هم نه نمایندگی رسمی از کاندیداهای معترض دارند و نه سبزها به کسی در خارج از ایران نمایندگی داده‌اند که از جانب آن‌ها حرفی بزنند. می‌توانند از جانب خودشان به هر کسی که دل‌شان خواست لوح بدهند، ولی حق ندارند خود را نماینده جنبش سبز بدانند. این دروغ بزرگی است که کسانی خودشان را هزاران کیلومترآن‌ طرف‌ترودرحالی که عمده سبزها اصلا نمی‌دانند این‌ها کیستند، خود را نماینده سبزها معرفی کنند.

2.    سرنوشت این کشور همواره در داخل مرزهای آن رقم خورده است. تأثیرگذاری خارجی‌ها بر سیاست داخلی ایران در قرن بیستم، به مدد اوضاع داخلی صورت گرفته است. بر همین اساس، نه دشمنی آمریکایی‌ها منشأ همه مشکلات ماست، و نه دوستی آن‌ها همه مشکلات ما را حل می‌کند. کشورهای زیادی با آمریکا روابط دوستانه‌ای دارند و البته مشکلات‌شان هم حل نشده است. حل شدن یا نشدن مشکلات ما ده‌ها برابر آن‌چه که به رابطه ما و آمریکا بستگی دارد، به عملکردهای خودمان مربوط می‌شود. بنابراین اصلا دلیلی ندارد که ماجرای سبزها را به رابطه با آمریکا گره بزنند و از دل این ماجرا دوستی با مردم آمریکا را استنتاج کنند.

3.    اصولا عذرخواهی کردن بابت اقداماتی که یک کشور در مقطع خاصی از روابطش انجام می‌دهد، مسأله مهمی است و در عرف دیپلماتیک، به این راحتی‌ها و بدون کسب امتیاز از کسی عذرخواهی نمی‌کنند. ترک‌ها صدها هزار ارمنی را صد سال پیش کشته‌اند و هنوز بابت این کار عذرخواهی نمی‌کنند؛ ژاپنی‌ها فجایعی در جریان جنگ جهانی دوم در کره، چین و بقیه مستعمرات خود آفریدند – و البته بخت یارشان بود که به‌واسطه انفجار بمب اتمی، همه آن اقدامات را پوشاندند و مظلوم‌نمایی کردند – ولی از کسی هم عذرخواهی نکرده‌اند؛ آمریکایی‌ها بابت جنایات‌شان در ویتنام، ژاپن و سایر نقاط دنیا هنوز از کسی عذرخواهی نکرده‌اند؛ روس‌ها هم بابت فجایعی که در اروپای شرقی و افغانستان مرتکب شدند از کسی عذرخواهی نکرده‌اند؛ همین عراق از هم پاشیده هنوز بابت تجاوزی که سازمان ملل هم متجاوز بودن عراق را تأیید کرده است از ما عذرخواهی نمی‌کند. حال چه شده که یکباره باید بابت تسخیر سفارت آمریکا از ایشان عذرخواهی کنیم؟ آن هم در گرماگرم جریانی که اصلا ربطی به آمریکا ندارد.

4.    این گروه آن‌قدر ساده‌دل شده‌اند که تصور می‌کنند با رد و بدل کردن یک لوح رابطه ایران و آمریکا اصلاح می‌شود؟ اگر از همین فردا مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا آغاز شود، حل مناقشات طرفین سال‌ها به‌طول خواهد انجامید. دیوار بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا بلندتر از آن است که با مبادله یک لوح در جریان موضوعی بی‌ربط به آمریکا، حل و فصل شود.

این گونه رفتارها دقیقا از جنس همان کاری است که درخصوص یورگن کلینزمن انجام شد. سیاست خارجی موضوعی تخصصی است و من در این‌جا در موضع سخن گفتن درباره آن نیستم، لیکن اگر موضوع عذرخواهی در میان باشد، آمریکایی‌ها هم عذرخواهی‌های زیادی به ما بدهکار هستند. کودتای 28 مرداد، حمایت از عراق در جنگ، حمله به هواپیمای ایرانی، بارها انگشت‌نگاری توهین‌آمیز ایرانیان، و ... .

سؤال دیگر این است که چنین حرکاتی چه کمکی به سبزها می‌کند؟ همواره با دیدن تلویزیون‌های اپوزیسیون خارج از کشور، این عقیده که جماعت اپوزیسیون خارج از کشور هیچ درک درستی از اوضاع ایران ندارد بیشتردرمن تقویت شده است. حرکت گروه اخیر درارائه این لوح به آمریکایی‌ها را می‌توان یکی از نقاط اوج نادانی سیاسی آن‌ها تلقی کرد.

نمی‌خواهم خیلی بدبین باشم، ولی این حرکت را در سه جهت بیشتر نمی‌توان تفسیر کرد:

1.    عملکردی هیجانی که بیشتر از جنس حلیم و هول حلیم است.

2.    فرصت‌طلبی و جستن راهی توسط کسانی برای سوار شدن بر موج و چهره شدن. شاید افتخار حضور در محضر نمایندگان دولت آمریکا برای دریافت این لوح، متاعی است که این جماعت به دنبال آن می‌گردند.

3.    خیانتی است در حق سبزها که آتش نقد منتقدان علیه سبزها را شعله‌ور کنند. بهانه‌ای است که سبزها را حالا رسما به همراهی با آمریکا متهم کنند.

هرچه باشد، این کشور از بابت چنین اقدامی سودی نخواهد برد. تأمین هیچ بخشی از منافع ملی ازدل این هیجان‌زدگی میسر نخواهد شد. این هم سویه دیگری از افراط است که بهره‌ای از خرد سیاسی ندارد. سبزهای خردورز، از این نابخردی‌ها بی‌گمان مبری هستند.

محمد فاضلی

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

براندازانی که حقوق میلیونی می گیرند



صادق میلیونی معروف

جنبش سبز نمی تواند و نباید در برابر ستم طبقاتی و شکاف هایی که هر روز فربه تر می شوند بی تفاوت باشد. این جنبش جوهر خود را از بخش میانی جامعه می گیرد که از یک سو مدام توسط نهادهای قدرت تحقیر می شود و از سوی دیگر این خطر را حس می کند که با سیاست های تعدیل اقتصادی و واقعی کردن قیمتها در سراشیبی سقوط به زیر خط فقر قرار می گیرد٬ سیاستهایی که نه تنها کمکی به حل مشکلات ساختاری اقتصاد نمی کند٬ بلکه آنرا هر روز فربه تر می کند. آنها با شرایط موجود جامعه هم سبک زندگی دلخواهشان را از دست می دهند و هم با غول دهان باز کرده فقر رودررو می شوند. این جنبش اگر نتواند طبقات دیگر را مجاب کند که دغدغه هایشان را می فهمد و برای مشکلات قومیت ها٬ بحرانهای اقتصادی و دیگر معضلات راه حل مشخصی دارد٬ نخواهد توانست آن تاثیری که می خواهد در صورت بندی قدرت بگذارد و لااقل بخشی از خواسته هایش را در عمل محقق کند.

جامعه گرفتار سکوت مغزی شده است و تنها زبان عمل بدون تدبیر را می فهمد٬ هیچکس دنبال راه حل نیست. در یک سو مدام از تهدید و ارعاب برای گرهگشایی از یک معضل بزرگ و عمیق استفاده می شود و از سوی دیگر توده های متعرض و نخبگان ناراضی با عملیات فرسایشی٬ آنهم در شرایط خطیر اقتصادی و بحرانهای فرا مرزی توان اداره جامعه را از صاحبان قدرت سلب می کنند. این دیالکتیک در نهایت بحرانهای فلج کننده ای را بر خواهد انگیخت٬ بحرانهایی که هیچکس توان رام کردنشان را نخواهد داشت.

دیالکتیک زور و طغیان تا مدتها بدون آنکه بتواند به سنتزی دست یابد ادامه خواهد یافت و نیروهای ناشناخته در نهایت تکلیف آینده را مشخص خواهند کرد. تعدیل اقتصادی بیکاری گسترده ای را در جامعه برخواهد انگیخت٬ آنهم در شرایطی که مدیران غیر بصیر و با قلبهای تیره که با بی رحمی اداره امور را برعهده گرفته اند٬ با اخراج گسترده نیروهایی که سالها در نهادهای فرهنگی جوانی شان را به میان سالی و از میان سالی به پیری گذر داده اند و کلی تجربه و مهارت کسب کرده اند با گرفتن سنوات خدمت که به علت تعدادشان٬ مبلغ کلانی می شود و سر به میلیاردها تومان می زند اخراج می شوند تا جای آنها را شبه شرکت هایی بگیرند که به صورت پیچیده منافع مادی همین مدیران را تضمین می کنند.

این یغماگری با اسم مستعار خصوصی سازی و افزایش بهره وری انجام می شود. اگر نهادهای امنیتی و مقامات سیاسی دنبال براندازان واقعی می گردند٬ آن را نباید میان روزنامه نگاران و فعالان سیاسی بجویند٬ بلکه باید این براندازان را در اتاقهای شیکی بیابند که به اسم مدیریت به سپاه بزرگ ناراضیان نیروی مازاد می فرستند و با این کار هم به اهداف مادی شان می رسند و هم پیروزی در چالش های سیاسی شان را بدون دغدغه تضمین می کنند. همان چالش هایی که در متروی تهران بتدریج تبدیل به یک فاجعه می شود.

محمدآقازاده

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

آغاز بازی اتمی آمریکا با ایران !




امروزدرخبرها داشتیم که ,صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه باقرارداد ژنودرمورد اورانیم غنی شده که قرارشده ایران آنرازطریق روسیه دریافت کند, مخالفت کرده واین نوع قراردادهارا پایمال کردن منافع کشورقلمداد کرده است . این راگفتم تابه این نتیجه برسیم که بعضی مواقع مخالفان سیاسی ,عقیدتی هم درمقابل استعدلال وقدرت تحلیل حریف یاحریفشان درآنپاس سیاسی قرارمی گیرند,مثل همین شیخ صادق لاریجانی البته گمانها براین است که ایشان به تنهایی نه, بلکه به نیابت ازطرف بیت رهبری ماموریت داشته ازاین طرح که برسرآن هنوزدراندرونی آقا بحث وجدل فراوانی ادامه دارد انتقاد وبا آن مخالفت کند. گویا تحلیل سیاسی آقای موسوی دربیانیه اخیرش (شماره 14) که ازقدرت تحلیلی فوق العاده تیزبینانیه ای برخوداراست ,بد جوری به لانه مورچگان آب رها کرده که ناچارشده اند آنرا به بیرون هم درزبدهند. این حاشیه را نوشتم تا شما را بیشتردرجریان این خبر وآن بخش ازبیانیه تحلیلی میرحسین موسوی قرارداده باشم ,امید که مورد توجه واقع شود.

میرحسین موسوی:
 راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند. اگر برای قبول این حقیقت به مثال نیاز دارید به سیاست خارجی دولتمردان بنگرید. همان وقتی که آنان مناسبات بین‌المللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند می‌شد حدس زد که به زودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهندکرد. شانزده سال پیش از این تهیه سوخت برای تاسیسات هسته‌ای تهران امری بود که نه مسئولان و نه رسانه‌ها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمی‌کردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیت‌های هسته‌ای کشور ،که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تامین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار، که چنین تسلیمی فتح‌المبین نامیده شود؟

دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده‌دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط‌گرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریط‌های دولتمردان ایمن نشده‌ایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریم‌ها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است.

چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

به گزارش خبرگزاریهای داخلی، صادق لاریجانی که امروز یکشنبه در جلسه مسئولان عالی قضایی سخن می‌گفت، افزود که در خصوص فعالیت هسته‌ای، «به راحتی نباید منافع خود را نادیده بگیریم

براساس پیش‌نویس این توافقنامه، قرار است ایران ۷۵ درصد از اورانیوم خود که با خلوص ۳.۵ درصد غنی کرده را در اختیار روسیه قرار دهد و به ازای آن، اورانیوم غنی‌شده با خلوص ۱۹.۷۵ درصد دریافت کند.

درادامه می خوانیم:

در این پیش‌نویس، فرانسه نیز به عنوان کشور واسط عمل کرده و با دریافت اورانیوم غنی‌شده از روسیه، آن را به شکل لوله‌های سوخت که تنها قابلیت استفاده در مرکز تحقیقات هسته‌ای تهران را دارد، به ایران تحویل خواهد داد.

صادق لاریجانی:

رئیس قوه قضائیه همچنین به موضوع آغاز مذاکره با آمریکا اشاره کرده و گفته است: «ما اگر بدون دقت و ظرافت به طرف مذاکره با آمریکا پیش برویم و مبنای کار را سخنان ظاهری قرار دهیم، نمی‌توانیم به موفقیت دست یابیم

صادق لاریجانی افزوده که رابطه ایران با آمریکا «منع ذاتی» ندارد و نظر آیت‌الله علی خامنه‌ای در این‌باره «فصل‌الخطاب» است.(این یعنی آغازگرگم به هوابازی با شیطان برزگ برای رفتن بسوی مماشات با آمریکا در غیاب نماینده گان واقعی مردم,اگرزمانی نوک عبای خاتمی به کت همسایگان آمریکا می خورد,این عمل ایشان جزء گناهان کبیره بود ومعصیت محسوب می شد,اما امروزآقایان چنین کرنش می کنند وهیچ قباحتی هم برایشان متصورنیست).


علاءالدین بروجردی: رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، این پیش‌نویس را باعث افزایش «بی‌اعتمادی» ایران به غرب عنوان کرده است.

آقای بروجردی گفته که «ما در یک بی‌اعتمادی گسترده نسبت به غربی‌ها به سر می‌بریم و این عدم اعتماد را تمام کشورهای ۱+۵ ثابت کرده‌اند


کاظم جلالی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی نیز امروز یکشنبه در واکنش به این پیش‌نویس گفته که گزینه اول ایران، «خرید سوخت» برای مرکز تحقیات اتمی تهران است و «راه دوم اين است که خودمان درصد غنی‌سازی را از زير پنج درصد به بالای پنج درصد افزايش دهيم

آقای جلالی در عین حال، پیش‌نویس توافقنامه وین را «قابل تامل» ارزیابی کرده و افزوده که «بايد اولاً ضمانت‌های اجرايی کامل وجود داشته باشد و ثانياً اين مبادله همزمان انجام گيرد,تازه من مطمعین نیستم بازهم منافع مان تامین شود