۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

میرحسین: کودتاگران صحنه را ترک خواهند کرد !




سبزاندیشان را کاری با خاموشی نیست......

"آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه می‌رسد. آیا امروز قابل‌تصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده‌ایم، و اگر چنین نباشد این نشانه‌ای از ریشه‌های انقلابی ماست." میرحسین موسوی، در چهاردهمین بیانیه خود صحبت های مهمی را در چند روز مانده به 13 آبان بیان می کند.


13 آبان یک قیام بود …سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است ..
آنک سیزدهم آبان، این ســــــــبــــــزتــــــــــــــــریـــــــــن روز سال دوباره از راه می‌رسد.

آیا امروز قابل‌تصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی  ، از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده‌ایم .

حرکت ما از واگذار کردن اسلام به جبهه خرافه‌پرستان و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، از ناچیز شمردن میراث و میوه مبارزات یک‌صدساله مردم ایران و جایگزین کردن آن با تصوراتی گنگ، و از جدایی و بیگانگی نسبت به ریشه‌های تاریخی‌اش نفع نمی‌برد،

همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.آیا ما هم می‌توانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنج‌های خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهره‌مند شده‌اند.

راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند.

دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده‌دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط‌گرند.

دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند.

تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمی‌گذاریم و میراث‌های به جا مانده از مبارزات نسل‌های پیشین را به هیچ تقلیل نمی‌دهیم.

سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک می‌گویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیت‌های بلندشان آرزو می‌کنم.


خلاصه شده بیانیه شماره 14 آقای موسوی


۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

میرحسین با هرکسی وحدت نمی کند ...



مطلبم درجنبش راه سبز(جرس)


اخیراازاینسوواونسوصداهای برای رسیدن به وحدت ملی به گوش می رسد, که فاقد هرگونه مفهوم روشنی از وحدت ملی است. اما مطرح شدن همین امرباعث می شود تا اینکه پرشسهای به ضمیر انسان خطورکند ,ازآنجمله کدام وحدت ملی وبرای چه؟ازسوی چه کسانی ویا جریانهایی ؟ عَلم گردانان این طرح متعلق به کدام جناح ویا جناح های سیاسی هستند؟ سرچشمه شان از کجا آب می خورد؟چه اهدافی را ازطرح  وحدت طلبی دنبال می نمایند؟ وحدت طلبیشان ازقوتشان است یا ازضعفشان وپرسشها واماهای ازاین دست. درخلاصه ترین شکل ممکن برای توضیع این بحث می توان , دو مفهوم با دوبرداشت مشخص از وحدت ملی رادرنظرگرفت، یک نوع برداشت ومفهوم این است که ,درشرایط کنونی جامعه ایران جامعه‌اى متشکل ازمردمى یکپارچه برای رسیدن به مجموعه ای ازخواسته هاواهداف مشترک ازجمله آزادی خواهی ,برابری طلبی ,عدالت جویی ,تغیرشیوه حکومتی,واحترام به حقوق متقابل است.
لذا مردم باتوجه به آنچه که اشاره شدوبااغماض ازبعضی گرایش‌هاى سیاسى و عقاید مختلف شان برای رسیدن به اهداف مشترکشان, درظاهرنسبت به هم  تعارض ویا تقابلى ندارند. اما اگرچنین پنداریم که اتحادها درتمامی فصول سیاسی می توانند,بدون داشتن نقاط اشتراک و بدون پیش شرطها و قراردادها, درمسیرتامین منافع ملی به سرانجام برسند ,نه تنها منطقی نیست بلکه خوشبینانه هم است .زیراهروحدت واتحادی دارای اهداف ودورنمای است که اگرتامین نشود ,یا حداقل دورنمای ازآن دیده نشود,درعمل نیزوحدتی درکارنخواهد بود ویادرصورت نزدیکی بهم ,آنقدرستُ وضعیف خواهدبود که در میانه راه چون حلقه ضعیف شده زنجیری  با کوچکترین تلنگری ازهم خواهد گُسست . اتحادی می تواند درعرصه عمل به وقوع بپیونددکه عینیت اجتماعی داشته باشد ,مثل ائتلاف احزاب سیاسی دربسیاری از کشوریهای دمکراتیک دنیا برسراهداف ونکات مشترکشان برای پیشبرد اموراجتماعی با حفظ مواضع ونظرات خود.اما نوع دیگروحدت وائتلاف موقعی به وقوع می پیوندد که خطری کل جامعه را تهدید کند, مثال زنده اش تهاجم غیرمستقیم آمریکا وعراق به ایران بعد از انقلاب دراینجا یگانگی مردم ووحدت ملی یک ضرورت حیاتی است . دیدیم که چگونه برای حفظ وبقای کشور,ملت دست به یک اتحادبزرگ ملی باگرایشها وسلایق مختلف سیاسی آن دوران زد ,یعنی یک اتحاد میهنی تمام وکمال که درتاریخ ماندگارشده وقابل ستایش است .

 موضوع وحدت ملی(وحدت داخلی) بین جریانهای سیاسی با بینشهای متفاوت, باوحدت ملی درمقابل تهاجم دشمن خارجی ویا حوادث غیر مترقبه با هم قابل تفکیک ومتمایزند لذاازاین حیث بایدموردتوجه ویژه ای واقع شود. آنچه که بدان اشاره شدبیانگرخواست اکثریت مردم ماست ,یعنی اینکه درهروحدتی که قرار است صورت بگیرد تک تک مردم باید این حس را داشته باشند که ازاین وحدت وسرانجام آن چیزی نصیب آنان خواهد شد یا نه ؟.آیا به حقوق حقه خود خواهند رسیدیانه ؟آیا پاسخی برای خواسته های جنبش سبز خواهند گرفت یا نه؟آیا درکنارآزادی خواهی به عدالت اجتماعی هم خواهند رسید؟آیا ازآزادی های یک عده اقلیت کودتاچی که به ناحق مالک  آن شده ودیگران را از آن محروم کرده اند به آنان هم چیزی خواهد رسید؟آیاازمنابع سرشارملی که متعلق به همه است به آنان هم چیزی خواهد رسید؟آیا ازدرآمدهای نفتی کشورکه بین اقلیتی نظامی وغیر نظامی تقسیم می شود به سبد خانوارآنهاهم چیزی ریخته خواهد شد؟آیا منافع فروستان ایجاب می کندکه با فراستان وحدت کنند؟ از نظرنگارنده جزء درمواقع حیاتی که اجتناب ناپذیراست درمواقع دیگرضرورتی به وحدت نیست , ستمدیدگان یا به قولی آسیب پذیران اجتماعی فقط دریک مقطع مجازند با مخالفان  طبقاتی خودبه وحدت برسند .

1. به شرطی که دراین وحدت واتحاد مجموعه منافع آنان تامین شود2. وحدتشان برای بدست آوردن عدالت اجتماعی و آزادی های دمکراتیک باشد 3.درمقابل تهاجم دشمن خارجی به کشور ومنافع ملی شان. درغیر این صورت نه تنها دراین وحدت ها شرکت نخواهند کرد بلکه  نسبت به بانیان این نوع وحدت ها که بیشترشبیه بده بستان خواهدبود تا وحدت ملی, اعتراض هم خواهند کردودرمدنی ترین شکل به آنان بی مهری نشان داده وصف شان را از صف آنان جدا خواهند ساخت . لذا علاج واقعه قبل از وقوع بایدکرد! پس هر جریان سیاسی و یا هر شخصیت ورهبر سیاسی اگر به دنبال ترقی و تعالى ایران و ایرانی است ، باید در این مسیر قبل ازهرچیزمنافع توده مردم  را سرلوحه رفتارسیاسی خود قرار دهد . لذا به اعتقاد حامیان  جنبش سبز ورهبری آن ,جنبش سبزحاضربه وحدت با هرکسی نیست .تازمانیکه منافع مجموعه مردم تامین نشود وحدتی هم در کار نخواهدبود, چگونه می توان باکسانیکه  که مرتب برطبل خشونت مى‌کوبند و جزبه حذف فیزیکی حریف به چیزدیگری نمی اندیشند به وحدت رسید,چگونه می توان با حامیان قاتلان بچه های مردم ازدرآشتی ملی درآمد ,چگونه می توان به طرف کسیکه فتوای قتل صادرمی کند دست دوستی درازکردوبا اوبه وحدت رسید آیااین بی احترامی به خون شهدای جنبش سبز نخواهدبود؟ درسُته که ما مجموعه اصلاح طلبان وحامیان جنبش سبزدرهرکجاى این دنیای بیکران که باشیم ,طرفدارخشونت زدایی هستیم ,اما تن به هر وحدتی هم نخواهیم سپرد.

چرا که جنبش سبز با آگاهی وبلوغ سیاسی که دراین فرصت نه چندان طولانی بدان دست یافته می رود تا با حمایت میلیونی مردم حاضردرصحنه سیاسی کشور,بادرآیت وپختگی خویش هم درسطح جهانی وهم درسطح داخلی پایه هایش راهرچه بیشترمستحکم ترکرده وخواسته هایش را ازمرحله طرح وگسترش به مرحله عمل واجرادرآورد.این بدان معناست که جنبش سبزتوانایی رسیدن به اهداف خودرا داراست وبرای رسیدن بدان نیازی به وحدت با هرکسی را ندارد .

آنچه حائزاهمیت این که ,طبل پرسروصدایی وحدت طلبی امروزه ازسوی کسانی به صدا درآمده است که , ادعامی کنند در یک انتخابات به اصطلاح رقابتی , که طشت رسوایی آن ماهاست بر لب بام ها طنین اندازاست , بیست وچهار (24) میلیون رای آورده اند. دُم خروس از همینجا پیداست جریانی که 24 میلیون رای آورده چرا امروز اینقدرازمردودشدگان به تعبیر رهبرشان دروحشت و برای وحدت با مردودین ایلچی درپی ایلچی راهی منازل رهبران جنبش سبز می کند! چه کاسه ای زیر نیم کاسه هست که چنین به تلاطم افتاده اند,وازدخلکاریشان گاه انیطورهم وانمود می کنند که گویا از برای حفظ جان رهبران اصلاحات ازشروتهدیدهای خشونت طلبان ,خواستار این موضوع هستند,که غائله رای من چه شد؟ هرچه زودتر بخوابد به سود طرفین دعواست !.اینجاست که باید گفت مارا به خیر توامیدی نیست شرمرسان ای دوست نما . وغافل ازآنکه مردم هیچگاه این اجازه را نخواهند داد تا تعرضی به رهبری جنبش سبزشان بشود ,مارا نیازی به مجلس آشتی کنان شما پدرخوانده های قاتلان فرزندان این مرزوبوم نیست .

شخص میرحسین موسوى و یاران وهمفکرانشان درحق موضوع وحدت ملى اعتقادشان بر این است که باید مردم خودشان بخواهندوازاین موضوع اسقبال کنند که وحدت ضرورت دارد یانه لذا قضاوت نهایی بامردم است. در واقع جریان اصلاح‌طلب و به‌ویژه آقای موسوى هیچ‌گاه تا روشن شدن همه زوایاى طرح وحدت ملى به این نوع بده‌بستان های سیاسى و سازش‌هاى سطحى و زودگذرکه بیشترموقتی وتاکتیکى است وکمترین صداقتی درآن دیده نمی شود تمایلی نشان نخواهند داد. مردم بخوبی نخست وزیردوران جنگ را می شناسند اگرایشان بخواهد دست به چنین کاری بزندکه تقریباَ نشدنی به نظر می آید,قطعاَ آن را با خود مردم درمیان خواهدگذاشت. اما زخاطرنباید ُبرد که ,رهبران جنبش سبزبه ویژه میرحسین باهوشترازآن است که خواب مخالفان خود رااز پیش نخوانده باشد.
بااین توصیف مواضع شخص آقاى موسوى و به طورى کلى سران اصلاحات بسیار روشن است و آن همراهى با مردم و توجه به خواسته‌هاى به حق و قانونى آنان است.  اگراصلاح طلبان ضرورتی داشته باشند به وحدت,دراین صورت باید حامی حقوق حقه همه جریان‌ها و گروه‌هاى سیاسى باشند.اگرغیرازاین باشد حمایت مردمی رااز دست خواهیم داد. زیر معتدلترین اصولگران نیزدرضمیرخودبه جنبش سبز وخواسته های آن اعتقادچندانی ندارند. این عمل آنان جز یک تاکتیک مقطعی که دراصل جزخدمت به همفکران خشونت طلبانشان چیزدیگری نیست. ختم کلام اینکه اندیشه میرحسین وهمفکرانش رابا هزارصلوات هم نمی توان با اندیشه آدم نمای های مثل مصباح یزدی وعسگراولادی درکنارهم گذاشت تا چه برسدبه مخلوط کردن این اندیشه ها که حاصل اش وحدت ملی گردد !


۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

سرود حماسی 13 آبان سال 58


مردم برای شرکت درحماسه 13 آبان لحظه شماری می کنند

سیزده آبان ,   13آبان
     
پُر فروغ وروشن ,اخترتابان
درفضای میهن    13   آبان

فوج سرخ دانش, هرسوشتابان
لاله گون زخونش,کوچه و خیابان 

توده محصل در کلاس سنگر,مشق خود کند
باسلاح عزمش, دشمن ستمگرسرنگون کند

خوانده تا محصل , درکتاب توده درس انقلاب
ازدل وزچشم دشمنان ربوده او قراروخواب

پُرفروغ وروشن ,اخترتابان
درفضای   میهن  13   آبان

فوج سرخ دانش هرسو شتابان
لاله گون زخونش,کوچه وخیابان

توده محصل درکلاس سنگرمشق خود کند
باسلاح عزمش ,دشمن ستمگرسرنگون کند

خوانده تامحصل درکتاب توده ,درس انقلاب
ازدل وزچشم دشمنان  ربوده قرارو خواب

استوارومحکم ,آتشین وسوزان سرخ ورهنورد
متحد  و  مصمم  ارتش   جوانان    عازم   نبرد

سرفرازوسرکش, جنگی ودلاور پر دل و شجاع
یاورهرستمکش دشمن  ستمگرو خصم   ارتجاع

سرود 13آبان را می توانید در اینجا گوش ویا دانلود نمائید:




میرحسین موسوی :توافقات اتمی ژنورا فاجعه آمیزخواند



وحدت دررهبریت جنبش سبزضرورت پیش روست

بررسی توافقات هسته ای احمدی نژاد و آمریکا در دیدار جدید رهبران جنبش سبز.

مهندس میر حسین موسوی و مهدی کروبی صبح امروز سه شنبه در یک دیدار ۴ ساعته در مورد مسائل روز کشور بررسی  و تبادل نظر نمودند.

در این دیدار که نزدیک به ۴ ساعت طول کشید این دو رهبر جنبش مردمی مسائل روز کشور منجمله توافقات دولت احمدی نژاد با دولتهای غربی در مورد توقف غنی سازی و انتقال سوخت هسته ای ایران به خرج از کشور مورد بررسی قرار گرفت.

همچنین ضمن بررسی سایر مسائل روز جامعه منجمله نحوه موضعگیری ها در تداوم جنبش سبز و  مسائل مربوط به زندانیان سیاسی اصلاح طلب نیز تبادل نظر صورت گرفت و مصوب شده است تا در صورت نیاز برای پیگیری برخی مسائل کمیته ای مشترک از نمایندگان مهندس موسوی و حجه السلام کروبی تشکیل شود.

از دیگر مسائل مورد بحث در جلسه اخیر دو نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری تاکید بر تداوم جلسات مشترک به صورت منظم برای گسترش همکاری ها و وحدت رهبران جنبش سبز در پیگیری مطالبات مردمی بوده است.


خبرتکمیلی رادراینجا بخوانید:

وای به روزی که سگ جای کله پزنشیند....



استفاده پاکستان از پرچم جعلي برای ایران !

دردیداراخیرمصطفی نجاروزیرکشوردولت کودتائی احمدی نژاد, ازپاکستان که بخاطراتفاقات تروریستی درشهرسرباز بلوچستان انجام می گرفت .حادثه ای ظاهرَ کم اهمیت ولی در عرف دیپلماسی دارای حائزاهمیت رخ داد وآن اینکه  دولت پاکستان به عمد یا به صحو بجای پرچم  کشورمان ایران ازیک پرچم جعلی استفاده کرد .

این اقدام ازحیث عرف دیپلماسی در سیاست خارجی از طرف هر کشوری صورت بگیرد , توهین به ملت آن کشور محسوب می شود. اما وزیرکشورسرداری که درداخل کشوربرای ملت ایران رجزهای آنچنانی می خواند در مقابل این عمل زشت وغیر متعارف کوچکترین عکس العملی از خود نشان نداد, انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است . مهمتراز آن اینکه تا کنون مسئولین دولت کودتا هیچ نوع واکنش رسمی وعلنی از خودبه موضوع نشان نداده اند.


تصويري که مشاهد مي فرماييد توسط خبرگزاري آسوشيتد پرس(Ap) منتشر شده، مربوط به مذاکره وزير کشورایران با همتاي پاکستاني خود درباره اتقاقات تروریستی اخیر بلوچستان در پاکستان است.
با دقت در تصوير زير متوجه مي شويد که پرچم پشت سر وزير کشوردولت کودتا که مي بايست مربوط به ايران باشد، مروبط به ايران نبوده و حتي پرچمي که روي ميز نيز قرار دارد شبیه پرچم ايران بوده اما وارونه 

فراموش نکنید همین آقای  سردار وزیر کشوردر کشورخودمان درمقابل مردم معترض به چگونگی برگزاری انتخابات چشم ازحدقه ملت درمی آورد,اما درمقابل همتایی پاکستانی خودموش شده ودست پایش را آنچنان گم کرده یا متوجه این موضوع نشده یا اینکه جرعت نکرده اعتراض بکند ورسماَ توهین به ملت ایران را پذیرفته است , اینجاست که باید گفت وای به روزی  که سگ جای کله پزنشیند ,کشوری که رئیس جمهوراش با کودتا روی کاربیاید و با کف خوانی وفال بینی مملکت اداره کند ,در پشت پرده به دشمنان این آب وخاک کُرنش کند وخواب خوش ازچشم مردمان خویش برُباید ,باید هم چنین وزیرکشوری داشته باشد!


۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

مرد معروف دادگاهای مخوف !



میرحسین مرد سالهای پرمخاطره


ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض  خود میبری  و زحمت ما می  داری

از روزهای اول اعتراضات مردم به انتخابات تا خود امروز دست کم چندین بار کیهان و ایران و فارس و تیتر زده اند و خبر از دستگیری و موسوی و کروبی داده اند؟ موج خون خواهی مردم از موسوی و خاتمی و کروبی را فریاد زدند، پرونده جاسوسی شان را تیتر کرده اند و  به دنبالش صاحبان دولت و دستگاه قضا و اجرا نیز به کرات فرمان دستگیری موسوی و کروبی را صادر کرده اند.پس تهدیدات اخیر محسنی اژه ای قصه جدیدی نبود که ارزش نوشتن داشته باشد. برای همین می خواستم دوباره قصه مادربزرگم در روستا و فلسفه عوعوی سگهای ولی الله چوپون را بنویسم و اصلا کاری به کار این خط و نشان های سیاسی محسنی اژه ای  نداشته باشم اما مجبور شدم این مطلب را بنویسم در ستون مسافر  روز آن لاین، ستونی که هر بار باید در آن نامه ای به کسی بنویسم و نمی شود در آن  در مورد سگ های ده بالا نوشت و کشف کرد فلسفه عوعوی سگ های ولی الله چوپان چه بود که همیشه وقتی پسران و دختران روستا را دسته جمعی و در یک حلقه متحد می دیدند ناگهان شروع می کردند به های و هوار راه انداختن و دندان نشان دادن و ترساندن ما و معمولا هم کم پیش می آمد دل و جرات کنند و پاچه بزرگترهای گروه را بگیرند. بگذریم در مورد سگ های ولی الله چوپون بعد ها می نویسم:


محسنی اژه ای! به جای باز کردن دهان و دندان، درهای زندان را به روی میروشیخ  باز کن!

وقتی محسن میردامادی با آن همه سواد و علم، سودای سروری عالم را ندارد و روزها و ماهها در زندان است، وقتی محسن صفایی فراهانی با آن همه  توانمندی و توانایی، تب و تاب قدرت ندارد و اینک در بند است، وقتی محسن امین زاده با آن همه دانش و دانایی، دلبری از دولتمردان نمی کند و مریض و بیمار در زندان است ، باید که در نبود محسن ها و حسنات شان، یکی مثل محسنی اژه ای پیدا شود و بر صندلی دادستانی کل کشور بنشیند و صدایش را برای شیخ و میری که صدای شان از نستاندن داد دربندان و شهیدان و شکنجه شدگان، بالا رفته، بالا ببرد و ناگهان چنگ و دندان نشان دهد.

پس نه بزرگان، بیگانه اند با این نوع شاخ و شانه کشیدن ها و نه ملت انتظار دادستانی از کسی را داشت که پیش از این نامش به خاطر چنگ و دندان نشان دادن به نام آوران، بر سر زبان ها افتاده بود و همه می دانستند آنکه برای دادستانی آمده، خود قرار است چه بیدادی کند. شاهدان تو نیز همانند شاهدان دادستان جوان و به حاشیه افتاده تهران یا دربند اند و یا از هراس بی رحمی و بی قانونی دادگاههای شما از سیاست  گریخته و در کنج نشسته  و یا از خانه گریخته  و مهاجرت کرده اند. پس میدان باز است برای تاختن و عمل کردن.

مرد معروف دادگاه های مخوف!


آن روز که با صدای فریادت، نظم اتاق وزارت ارشاد برهم ریخت، بی شک می دانستی که سالهای اصلاحات است و در دایره اصلاح طلبان، وقتی ابزار قانونی برای زدن و حذف کردن مخالفان  نداری، باید آستین بالا بزنی و عبا و ردا کنار بزنی و قندان به سمت باقی اعضای جلسه پرتاب کنی و ناگهان با دندان به سمت عیسی سحرخیز بدوی و رد آن را روی شانه های سحر خیز برای دوربین های عکاسان به یادگار بگذاری اما  این روزها که عصبانی و معترض شده ای و گفته ای چرا دادگاههای میرحسین و مهدی کروبی به هنگام برگزار نشده است، خوب دقت کن!  این روز ها با آن روزها کمی فرق دارد.


این روزها دیگر حلقه حاکمیت اصولگرایی یکدست است. قوای تقنینی و اجرایی و قضایی و رسانه ملی و نهادهای امنیتی و نظامی و همه و همه ارکان تصمیم سازی یک حکومت در اختیار تان است، دیگر چه نیازی به شاخ و شانه کشیدن دارید وقتی می توانید یک شبه دستور عمل صادر کنید؟  مقصودم این نیست که می شود شبانه به زندان رفت و همه گازهای نگرفته از شانه های سحرخیز و تاجزاده و زیدآبادی و قوچانی و دیگرانی که در این سالها  فقط با قلم هایشان شما را نقد کرده اند بی حضور عکاسان به مرحله اجرا در آورید،  نه، مقصود این است که دیگر قبای بزرگتری به تن تان است و می شود به جای گریز زدن به روزهای رفته و پست های نداشته تان، از اختیارات قانونی تان استفاده کنید. دادگاه را  برگزار کنید، کروبی و میر حسین را به دادگاه بکشانید اگر هراسی از ملت ندارید. ظاهرا شما هم یادتان رفته که دیگر محسنی اژه ای بی اختیار و در حاشیه نیستید و اینک به شما پست و منصب دادستانی کل کشور را بخشیده اند و می توانید به جای انگشت بالا بردن و تهدید لفظی کردن و های و هوی راه انداختن، دستور اجرای همان چه را که می گویید صادر کنید.

حتی آن روزها که به ساختمان بهارستان آمده بودید تا به عنوان وزیر پیشنهادی اطلاعات از مجلس رای اعتماد بگیریدهم هنوز باورتان نشده بود که به همت همفکران تان، بازی انتخابات را برده اید و قدرت را از اصلاح طلبان پس گرفته اید و کم کم باید نقش سرو صدا کنندگان هیاتی را کنار بگذارید و رفتاری از خود نشان دهید که به هیبت تان بیاید. بله جناب اژه ای باور کنید که  شما  دیگر حتی از وزیر هم بالاتر نشسته اید. باور کنید که در نظام سیاسی ایران  این  اتفاق راحت رخ می دهد و حالا شما شده اید یک “دادستان کل” و الان اصلا یک محسنی اژه ای معمولی که شانه یک روزنامه نگار را گاز گرفته بود نیستید. پس همانگونه که شیخ مهدی کروبی استقبال کرد و نشان داد که هراسی از فراخوانده شدن به دادگاه ندارد شما هم هراس را کنار بگذارید. شرم نکنید، شیخ را از سربریده نترسانید. بساط دادگاهتان را پهن کنید و نمایش بزرگ را برپا کنید.


دادستان کل!

کلیت دادگاه مهم نیست، درست عین همان دادگاهی که برای غلامحسین کرباسچی شهردار مغضوب تهران، برگزار کرده بودید، اصلا نگذارید کلام شیخ هم “منعقد” شود و بگذارید شیخ هم بیاید و بعد از آن همه سوابق سیاسی و انقلابی و پارلمانی اش اعتراف کند که برای آشوب و اغتشاش در کشور از آمریکا و انگلیس “خبیث” خط گرفته است، بگذارید میرحسین هم فارغ از ابهت روزهای نخست وزیری اش بیاید اعتراف کند که اغفال شده است و تحت تاثیر  بی بی سی و صدای آمریکا تشویق می شد که با مردم به خیابان ها بیاید و درخواست ابطال انتخابات را بکند. اصلا فرض را هم بر این بگذارید که میرحسین و شیخ قرار نیست  بنا بر ادعای کروبی افشاگری کنند. فرض کنید که هر دوی آنها از هم اکنون مهیای پذیرفتن متن  کیفرخواست دادگاههای شما هستند. پس منتظر چه هستید ؟ برپا کنید دادگاه نمایشی شیخ و میر را.

پیش نمایش اعترافاتی که تاکنون از صدا و سیمای تحت نظارت، پخش شده است به اندازه کافی افکار عمومی را مهیای نمایش بزرگ کرده است.  حالا که هیچ شرمی از طولانی شدن حبس این همه فعالان سیاسی در تصمیم سازان وجود ندارد، پرده این نمایش بزرگ را هم بالا بزنید و بگذارید جهان هم به تماشای رسوایی مسولان ایران ما بنشیند. شگفتا که هم جنبش و هم رهبران اش از برگزاری دادگاه بزرگان استقبال می کنند  و نمی هراسند از دادگاههایی که تعددش، تکرار استیصال برگزار کنندگانش بود، اما ظاهرا ته دل دادستان کل و جزء  کشور، این روزها حسابی می لرزد از تصور دست های پیرانی که در این دادگاه ها  بالا رود و پیراهن رسوایی حاکمیت یکدست اصولگرایی را بالا زند و واقعیت ها آشکار شود.

بله جناب دادستان کل! کل قصه همین است که اگرچه این روزها قبای بزرگتری از قبای محسنی اژه ای سالهای پیش، به تن تان کرده اند اما بزرگان یک شهر را نمی شود با یک قبای بزرگ بر شانه انداختن  به دادگاه کشاند و مطمئن بود که متهمان  این دادگاه،  به قهرمانان همیشه تاریخ بدل نشوند؛ چه با اعتراف چه بی اعتراف. اگر باور ندارید، بسم الله! به جای باز کردن  دهان و دندان نشان دادن، در های زندان تان را باز کنید به روی میر و شیخ  تا ببینیم او که خواهد باخت، زندانی است یا زندان بان. چه با اعتراف چه بی اعتراف.
(مسیح علی نژاد)

دانش آموزان به میرحسین رای دادند...!




آیا انقلاب سبزاز مدارس آغاز خواهد شد ؟

مدرسه راهنمایی امام رضا در مشهد وابسته به آستانقدس رضوی که زیر نظر مستقیم عباس واعظ طبسی نماینده رهبری اداره میشود امروز شاهد رویدادی بینظیر بود.


به گفته یکی از دوستان که معلم راهنما ( مشاور) در این مدرسه است  امروز این مدرسه 630 نفری برای انتخاب شورای دانش آموزی حال و هوایی دیگر داشت که با یک نتیجه غیر قابل باور اولیای مدرسه که از ایادی دولت و راست ها هستند را غافل گیر کرد.

در جریان این رای گیری دانش آموزان این مدرسه راهنمایی در میان بهت مربیان به جای اینکه به همشاگردیان خود رای دهند ؛452 برگه از مجموع 598 رای ماخوذه را به نام میرحسین موسوی پر کرده و تحویل دادند .

مدیر و معاونین مدرسه و در راس آنان مسئول بسیج مدرسه که هم دست و پای خود را گم کرده بودند و هم بشدت عصبانی بودند با برخی از بچه ها برخورد فیزیکی کرده و والدین این کودکان را به مدرسه احضار نمودند.

در پایان مدرسه هم  در ساعت آخر پای 2 نفر از حراست اداره کل به مدرسه باز شد که برگه های رای را با گزارش مبسوطی با خود بردند.

این بارانقلاب سبز ازمدارس آغاز خواهد شد و بساط حکومت جابرانه راجمع خواهد کرد ,تظاهر وفریب وریا وظلم را از میان برخواهد چید. انقلابی که این بار خود مردم  رهبر آنند.





مسئولین رو سیاه استعفا استعفا ....





روزیکشنبه گذشته درحالیکه کارگران شرکت لوله سازی اهوازبه عدم دریافت حقوق معوقه ده (10)ماهه خویش دست به تضاهرات زده بودند,مردم نیزچهارراه مرکزی شهر به آنان پیوسته وبا دادن شعارهای بر علیه حاکمیت ومسئولین شهریک صداازکارگران معترض حمایت کردند.

شعارهای زیر درسطح شهر طنین اندازشد:
"هيهات منه ذله"
"زندگي در ايران حق مسلم ماست"
"دولت کودتا استعفااستعفا"
"مسئولین روسیاه استعفا استعفا"

"يا مرگ يا عدالت"
"نصر من اله وفتح قريب مرگ بر اين دولت مردم فريب"

اشاره : شمادرفیلم ویدیوئی زیرحرکت آگاهانه وسنجیده مردمی رابه مصتاق مشت نمونه خروارمی بینید ,که حرکت آنهافقط حاوی هیجان وشورواحساس نیست ,بلکه این رفتارمعترضانه حرکتیست کاملاَآگانه وبرخاسته ازضمیرآگاه وشعورسیاسی اجتماعی مردم به پاخاسته سراسرکشورکه هرروز درگوشه ای ازآن با خواسته های مختلف وبا اشکال متنوع به چشم می خورد.

برای رسیدن به چنین آگاهی وحق طلبی حقوقی که رای من چه شد,سی سال زمان وتجربیات بس ناگواری لازم بود, واین آگاهی جمعی واندوخته اجتماعی ارزان بدست نیامده, چراکه برای ذره ذره این سرمایه اجتماعی دراین مسیرطی شده خونهابرزمین ریخته شده ,زندانها ازبرایش کشیده شده وتبعیدها وآواره گیهااز خاطراش تحمل گشته که هنوزهم ادامه دارد. این را گفتم تا گفته با شم : جنبش سبزی که امروزسرتاسر کشوررا فراگرفته به بهای چنین گذشته ای بدست آمده ,اینجاست که باید گفت قدرزر,زرگرداند.کسانی قدرچنین دست آوردی راخواهند دانست که انقلاب را بپاکرده وآنراچون مادری دلسوزتروخشک کرده باشند!

امروزاگر بپرسند دست آورد جنبش سبز چیست؟ یقین چنین پاسخی خواهند شنید , آگاهی آگاهی بازهم آگاهی و این سرمایه بزرگی است که دیر یا زود به بار خواهد نشست وما وآیندگان ما میوه رسیده آنرا خواهیم چید وآنروز چندان دیر نخواهد بود.زیراشعوروآگاهی سیاسی محصوریت را برنمی تابد و چون ماهی است که برای پیوستن به آب دریا هیچ وقت ازتلاش وتقلا خسته وناامید نمی شود. با روندی که درجامعه جریان دارد این بزرگترین سرمایه عمومی بهم پیوسته جویبارها براه خواهد انداخت ورودخانه ها جاری خواهدساخت وسیل خروشان این شبکه های پیوسته مردم ,درکمال متانت ومدنیت نظام دمکراتیک موردعلاقه خورا بنا خواهد کرد .چراکه امروز دیگربالائی ها قادربه حکمرانی به شیوه گذشته نیستندوبه اصطلاح پائنی ها نیزاین نوع حکومتمداری رابرنمی تابند واین همان شرایطی است که به سی سال آزگارآنچنانی نیازداشت که شرحش کوتاهش رفت وما در 13 آبانیکه درپیشروداریم شاهد شکوه وعظمت این آگاهی اجتماعی خواهیم بود.

فیلم اعتراضات کارگران شرکت لوله سازی اهوازرا که بهانه نوشتن این یادداشت شد دراینجا ببینید.

۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

حمله چاقوکش ها به علیرضا بهشتی وغرفه های مطبوعات




آیا حمله به فرزند بهشتی حمله به انقلاب مردم نیست؟


حامیان دولت یا به عبارتی مباشران دولت چاقو کش ها ,پس از ورود علی رضا بهشتی فرزند مرحوم آیت الله بهشتی به نمایشگاه مطبوعات با چاقو وچوب دستی به سمت وی حمله کرده و برخی از غرفه های نمایشگاه را نیزتخریب کردند.

این چماق بدستان  که امروز به طور سازمان یافته درنمایشگاه حضوریافته بودند با سرکردگی نیروهای خبرگزاری فارس، سایت رجانیوز، روزنامه جوان و روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا وروزنامه بد نام کیهان به سمت علیرضا بهشتی حمله ور شدند.

در بدو ورود ایشان به نمایشکاه مردم وحامیان جنبش سبز شعار صلی علی محمد بوی بهشتی آمد، مرگ بر دیکتاتور، یاحسن میرحسین، موسوی زنده باد کروبی پاینده باد وزندانی سیاسی آزاد باید گرددو ... سر دادند.

از سوی دیگرهم بسیجی ها باچوب وچماق وچاقو که امروز به طور سازمان یافته در محل نمایشگاه حاضر بودند به سمت بهشتی حمله ور شدند و وقتی با شعارهای مردم روبه روشدند به مردم حاضر. درصحنه حمله کردند

با ادامه شعارهای مردم در حمایت از بهشتی، حامیان دولت کودتا که تصاویر چهره خبرنگاران فارس و رجانیوز به وضوح در آنهامشاهده می شدبه سوی مردم هجوم آورده و شعار مرگ بر منافق، منافق حیا کن مصلی رو رها کن و ... سر دادند.

این افراد با حمایت نیروهای انتظامی که با باتوم  مردم رامتفرق می کردن باردیگر به مردم کردند.

عوامل بسیج به غرفه روزنامه اعتماد، خبرگزاری ایلنا و چند غرفه دیگرخسارات و آسیبهای وارد کردند و با دویدن درنمایشگاه و عربده کشی اقدام به ایجاد رعب و وحشت در نمایشگاه نمودند.


جهت مشاهده فیلم ویدیوئی حمله ارازل واوباش به علیرضا بهشتی اینجا را کلیک کنید

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

خانواده های زندایان سیاسی اعتصاب غذا می کنند



آخرین کلام :اگرعزیزان ما را آزاد نکنید!




عوامل دولت کودتا در تازه ترین اقدام خود ، امشب (پنج شنبه ،سی ام مهرماه )،به منزل یکی از خانواده های زندانیان سیاسی یورش برده اند و نه فقط همسر او که همه مهمانانش را که با آروزی آزادی شهاب طباطبایی و سایر زندانیان سیاسی مشغول خواندن دعای کمیل بوده اند بازداشت کرده و به محل نامعلومی انتقال داده اند.اغلب بازداشت شدگان مراسم دعای کمیل بستگان و دوستان زندانیان جنبش سبز هستند.

ما خانواده های زندانیان سیاسی هشدار می دهیم که فوری بازداشت شدگان امشب را که گناهی جز دعا خواندن برای آزادی عزیزان خود نداشته اند ،آزاد کنید.آنها سخت نگران سلامت عزیزان دربند خود بودند و حالا شما آنها را فقط به دلیل این نگرانی بازداشت کرده اید. فریاد ما را بشنوید و آنها را آزاد کنید. نه فقط بازداشت شده های امشب که همه زندانیان حوادث انتخابات را آزاد کنید . اگر برفرزندان بی گناه ما رحم نمی کنید، بردین خود رحم کنید، به نام اسلام حکم نرانید و آنرا بد نام نکنید. نگهداری عزیران ما در زندان که گناهی جز ابرازعقیده، و یا حد اکثر باز گو کردن واقعیت های تلخ جامعه ندارند ظلمی است بزرگ که مردم بر شما نخواهند بخشید. شما با نگهداری این افراد در سلول های انفرادی، برپایی داداگاه های نمایشی، و سرگردان نگهداشتن خانواده آنها، علاوه بر بی عدالتی، آبروی اسلام و جمهوری اسلامی را نیز می برید. دنیا رفتار غیر قانونی و غیر انسانی شما را نظاره می کند. سرتان را از پنجرهای خانه های امن تان بیرون بیاورید تا ببینید که مردم جهان چگونه در باره شما قضاوت می کنند. چرا به نام دین ظلم می کنید و آبروی اسلام را می برید؟

جهان، جهانی نیست که بتوان حقایق را پشت درهای بسته زندان پنهان کرد. روزی نیست که رسانه های جهان در باره شقاوت هایی که در ایران می گذرد ننویسند و نگویند. شاید تصور شما بر این بوده است که با بر پایی دادگاه های نمایشی می توانید به مردم ایران و جهان بقبولانید که این افراد گناهکارند، چون خود "اعتراف" کرده اند. ولی درست برعکس. شما با این روش، جمهوری اسلامی را بد نام کرده اید. مردم ایران و جهان از ماهیت این دادگاه های نمایشی و دستوری با خبرند. شما با این روش دادگاه های جمهوری اسلامی را بیشتر از اعتبار انداخته اید. هر روز که می گذرد مردم جهان به روش های مجرمانه شما بیشتر پی می برند و متأسفانه ایران را مستحق تحریم و تکفیر می دانند. شما با بد نام کردن ایران و اسلام، ظلم دوگانه بر مردم روا می دارید. شما مملکت مردم و دین آنها را بد نام می کنید و این گناهی نا بخشودنی است. زیرا خسارات آن مستقیم و غیر مستقیم متوجه مردمی می شود که هیچ نقشی در این بازی های سیاسی شما ندارند.

بس کنید. حال که بر پایی دادگاه های نمایشی پایان گرفته است، عزیزان ما را آزاد کنید. آیا دستگاه قضایی آنها را به گروگان گرفته است تا جنبش سبز ادامه نیابد؟ اگر چنین می پندارید از واقعیت بسیار بدورید. جنبش سبز، جنبش حق خواهی مردم ستم دیده ایران است که ادامه آن در گرو حضور این فرد و آن فردنیست و نمی توان با زندانی کردن افراد بی گناه آنرا متوقف ساخت. مردم صلح طلب ایران در کمال آرامش در پی مطالبات معو قعه و قانونی خودند. تنها یک رنگ، رنگ سبز، یک رنگ ساده، مردمی که درد مشترک دارند را به پیوند داده است. عجیب نیست؟ به این همبستگی گسترده مردم بیاندیشید. به این واقعیت فکر کنید. تلاش کنید درد مشترک مردم را بشناسید. با شیوه های ستمگرایانه تنها ممکن است بتوان آن دردها را موقتا پنهان کرد، ولی نمی توان از بین برد. بترسید از روزی که صبر و شکیبایی مردم تمام شود. با نگهداری عزیزان ما در زندان نمی توانید این واقعیت را پنهان کنید. شما باید به جای مجازات افراد بی گناه ریشه درد جامعه را بشناسید. افرادی که در بند شما اسیرند گناهی ندارند. آنها را آزاد کنید.

ما حق خود می دانیم در صورتی که قوه قضاییه جمهوری اسلامی به خواست های ما رسیدگی نکند و عزیزان ما را همچنان در بند نگهدارد، شکایت به نهاد های بین المللی ببریم ودست به تحصن و اعتصاب غذا بزنیم تا جهانیان بر ظلمی که به ما می رود بیشتر آگاهی یابند. شاید آنها درد ما را بفهمند.

جمعی ازخانواده های زندانیان سیاسی

پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۸



حضورمهندس موسوی درتحریریه روزنامه کلمه سبز




میرحسین موسوی: گاهی عقب نشینی به پیروزی می انجامد !


بخشهای ازصحبتهای ایشان را در زیرمی خوانید:

می‌دانم تعطیلی یک روزنامه برای اعضای آن چقدر سخت است. همه عقب‌نشینی‌ها بد نیست و به معنای پشیمانی نیست و با هدف ادامه مسیر از راه‌های دیگر انجام می‌شود.

بحث هزینه و فایده سیاسی باعث شد که دوستان در یک تصمیم جمعی به این نتیجه برسند که از انتشار روزنامه صرف نظر کنند. البته تعطیلی کلمه سبز به معنای توقف و تعطیلی فعالیت‌های رسانه‌ای نیست و ضرورت دارد که با راه‌کارهای ابتکاری رسانه‌هایی به وجود بیاید که در چارچوب‌های منافع ملی مطالبات این جنبش را بارتاب دهند.

در غیاب و خلاء رسانه‌هایی که پیگیر منافع ملی هستند رسانه‌هایی مانند صدای آمریکا و بی‌بی‌سی به مرجع خبری تبدیل می‌شوند. چنین رسانه‌هایی طبیعی است که در نهایت باید منافع کشورشان را در نظر بگیرند.

در مسیر انتخابات و بعد از آن شیوه‌های ابتکاری برای اطلاع رسانی در پیش گرفته شد و اگر یک دست بسته شد در عوض آن صدها دست باز شد. مهم این است که اکنون نیاز به داشتن رسانه از سوی همه هواداران این جنبش احساس می‌شود و اگر در آینده هم بتوانیم این نیاز را حفظ کنیم قطعاً در شبکه عظیم مردمی راه‌های فراوانی را باز خواهیم کرد.

البته تعطیلی "کلمه سبز" را باید اتفاقی موقتی فرض کرد، چرا که ضرورت‌ها ایجاب می‌کند که سرانجام همه صداها اجازه شنیده شدن پیدا کنند. خطر بزرگ زمانی اتفاق می‌افتد که مجرای اطلاع رسانی را محدود کنیم و با پایین آوردن قدرت جذب نظام به ایجاد وضعیت انفجاری کمک کنیم.

در دنیای کنونی نمی‌توان دور جامعه دیوار کشید. اگر فضا باز نشود از دنیا عقب می‌مانیم و مشکلات وسیعی پیدا می‌کنیم. اگر در گذشته می‌شد بدون پیوند با فضای داخلی و خارجی کشور را برای سال‌ها اداره کرد، اما اکنون با گسترش تکنولوژی و ارتباطات چنین کاری غیر ممکن است.

از دوره مشروطیت تاکنون یک نوع جدایی میان مردم و روشنفکران داشتیم. روشنفکران به مسایلی می‌اندیشدند که با نیازها و خواسته‌های عامه مردم تفاوت‌های اساسی داشت، اما وقایع اخیر نشان می‌دهد که این فاصله در حال برطرف شدن است.

در اندیشه‌های روشنفکران و سیاستمداران ما معمولاً این نقص وجود داشته است که تاکید بر روی برخی ارزش‌ها آنها را از دیگر امور خوب باز می‌دارد حال آن که در زندگی واقعی مردم ما ارزش‌های خوب منفک از هم نیست و آنها می خواهند همه خوبی‌ها را کنار یکدیگر داشته باشند. اصلاً به عبارتی جامعه ایرانی مانند ژانوس خدای یونانی است که می‌تواند امور ظاهراً غیر هم‌جهت را با یکدیگر جمع کند. آنها هم می‌توانند از شهادت ندا آقاسلطان ناراحت باشند و هم از شهادت مردم در غزه و دیگر نقاط جهان ابراز تاسف کنند.

ویژگی‌هایی که در جنبش سبز مشاهده می‌شود حاکی از هین سازواری ارزش‌هاست و تمام قائلان به این جریان می‌کوشند ارزش‌های خوب را با یکدیگر ترکیب کنند و در آینده هم باید همین روش را دنبال کنیم.

شعارهای افراطی ناشی از عصبانیت است. به نفع همه ماست که شعارهایی متناسب با ظرفیت کشور طرح کنیم و از طرح شعارهای تند و غیرمنطبق با وضعیت کشور بپرهیزیم.

نباید اجازه داده شود اتفاقات ماه‌های گذشته به بدبینی نسبت به دستاوردهای انقلاب منجر شود. طبیعی است رسانه‌هایی که صدای این قدرت یا آن قدرت هستند بالاخره مجبورند از منافع ملی کشور خود ولو به زبان فارسی دفاع کنند و در این راه بذر بدبینی به کل دستاوردهای انقلاب اسلامی در طول سی سال گذشته بپاشند و حتی سعی کنند به سراغ حماسه عظیم و تاریخی دفاع مقدس ملت ما بروند و متاسفانه سیاست‌های رسانه‌ای موجود در این زمینه مکمل اقدامات آن رسانه‌های بیگانه است و شرایطی که امروز برای کلمه سبز ایجاد شده است یک شاهد روشن در این ماجراست.




یورش شبانه پاسداران به منزل شهاب الدین طباطبایی



 اسامی تعدادی از بازداشت شده گان امشب 

هادی حیدری، ایمان میراب زاده برادر همسر شهاب طباطبایی، همسر عبدالله رمضان زاده، محبوبه حقیقی، سمیه مهرجو، زویا حسنی، سعیده کردی نژاد، علی میردامادی، علیرضا طاهری، رضا میر، عطا تهرانچی اشکان مجلل در میان بازداشت شدگان هستند.

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

وای از روزگار قحط الرجالی...

طنزهفته : تعبیر خواب

یوسف گمگشته باز آید به تهران، ای هوار
تا بیاساید دمی در باغ شمران، ای هوار

پاک قاطی کرده یوسف فاز و نولش ظاهراً
چون که باغی نیست دیگر در شمیران، ای هوار

برج‌ها روییده در تهران به جای باغ‌ها
پس چه بهتر تا که برگردد به کنعان ای هوار

خواب دیدم دانش‌آموزی تقلب می‌کند
فاش و در پیش معلم شاد و خندان، ای هوار

کرد تشویقش معلم، مبصرش فرمود و گفت
دوست می‌دارم من او را بهتر از جان، ای هوار

دوش گفتم: یوسفا تعبیر خوابم را بگو
ناگهان دیدم که یوسف شد پریشان، ای هوار

گفت: در شهر شما قحطی شده مانند مصر
لیک قحطی غذا نه، قحط انسان، ای هوار

راست گویی قحط و تخم آن ملخ‌ها خورده ‌اند
جای آن روییده کذب و غیظ و حرمان، ای هوار

قحطی مردی که یک تار سبیلش درقدیم
بود تضمین قرار و مُهرِ پیمان، ای هوار

وای از مدرک فروشان، وای از قحط الرجال
ظاهراً این راه کج را نیست پایان، ای هوار

در خیابان‌ها زلیخاها فراوانند لیک
یوسف رو کم کنی کو در خیابان، ای هوار

یوسفی هم گر شود پیدا، سه سوته می‌کنند
کنج زندانش که تا گردد پشیمان، ای هوار

بعد هم می‌اعترافندش که مجرم بوده است
اندکی تا قسمتی تشویش اذهان، ای هوار

خواب دیدی گر نوار سبز دور کلـّه‌ای
چوب خواهد خورد آن کله فراوان، ای هوار
C N Nدراین را بطه فیلم مصاحبه ای را با  



نویسنده طنز محمد جاوید