۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

محرومان ستون فقرات جنبش سبزاند !

مطلبم درجرس
بخش یک
جنبش سبزنیازمند آن است درسال پیش رو مروری به مسیر طی شده خود داشته ودربرنامه ریزی هایش برای آینده یک بازنگری پایه ای ازخود نشان بدهد. مسیرطی شده ده ماهه اخیردرابعاد وسیع (هم درتاکتیکها,هم دراستراتژیها)بایدبه جد وموشکافانه درتمامی زمینه ها مورد ارزیابی همه جانبه قرار بگیرد. تجربه دیگرجنبشهای اجتماعی نشان می دهد بدون واکاوی وکنکاش راه گذشته ترسیم راه آینده می تواند مشکلات متعدی را درمسیرراه جنبش سبزایجاد کند. لذاجنبش سبز اجازه ندارد دچارخودسانسوری شده ویا بنا به ملاحظاتی تسلیم خودسانسوری تحمیلی ازسوی حاکمان کودتاچی ویا جوسازان نان به نرخ روزخورجناح های مختلف اجتماعی واقع شود.
جنبش سبز همانطوریکه اجازه ندارد ازخواسته هایش عقب نشنی کند وبنا رابه استقامت ومبارزه وپیروزی گذاشته است,همانطورهم انتقادواصلاح برخی اشتباهات مسیر طی شده رابرای پیمودن راه بس پرپیچ خم باقی مانده خودباید مدنظرداشته ودربرنامه های آتی خود بگنجاند. تجربه گذشتگان وتاریخ پرازفرازونشیب کشورمان گواه این مدعاست که خودسانسوری کاذب وغیرضروری وپنهان شدن مصلحتی پشت تحلیل های خوش بینانه گذرا وروزمره گاهاً می تواند مارا ازواقع بینی محروم وازدیدن آنچه درجامعه رُخ می دهدبازدارد, ویا تاثیرمنفی درتصمیم گیرهایمان بگذارد. تحلیل اوضاع اجتماعی وراهیافت مناسب وشدنی, برای حرکت به جلو,نیازی به ًخودسانسوری وفرارازپاسخگویی به اشتباهات وضعف های گذشته ندارد.
قصدم این نیست که جنبش سبز راخدای ناخواسته مبتلا به بیماری خودسانسوری کرده باشم, بلکه هدف واکسیناسیون آن وپیشگیری ازاپیدمی خودسانسوری ومعالجه وبرطرف کردن خطاها ونقصانات احتمالی آن است. چراکه مخالفان ودشمنانش بی وقفه برایش خوابها می بینند وترفندها می چینندوازکاها کوه می سازند, اگربه هوش نباشیم هرآن کودتاگران می توانند ازتک تک خطاها وملاحظات بی محاسبه ما بهرمند شده واین حرکت اصلاحی که بسان آب روان درحال حرکت است را به عناوین مختلف, با موانع ومشکلات جدی روبرساخته ویا به انحراف بکشانند. مثل همان ترفندی که می خواستند جنبش سبز را وابسته به قدرت های خارجی وهدایت شده از بیرون به دنیا وملت ایران معرفی کنند وخوشبختانه تیرشان به هدف نخورد وروسیاه شدند. گرنبود آگاهی ویک پارچگی و یگانگی مردم سبزاندیش,چه بسا حرکت اصلاحی ملت سرنوشت دیگری داشت امروز. نقطه قوت ما در وحدت ویک پارچگی وشبکه سازی واطلاع رسانی وسیع ماست,به ویژه درمیان اقشارپائین جامعه ازروستاها تا به شهرهای کوچک واز شهرهای کوچک تابه شهرهای بزرگ وازشهرهای بزرگ تا به راس هرم قدرت یعنی پایتخت.
ضروریست درآغازسال نو درکنارحرکتهای نوبه اصلاح اشتباهات وضعف های احتمالی خود نیز پرداخته وانتقاد پذیری را تا آنجائیکه مورد بهر ه برداری کودتاچیان قرار نگیرد دردستورکار برنامه های آتی جنبش سبز قراردهیم. نباید فراموش کرد نگاه به گذشته ومسیر پشت سر برای تدوین حرکتهای بعدی ومهمتر از آن برای بقای جنبش سبزفوق العاده مهم ولازم. اگرما درمسیرمبارزاتی مان درعرض ده ماه گذشته تنها موفقیت های جنبش سبز را ببینیم ومورد ارزیابی قراربدهیم وکم وکسرها ورفتارهاوخطاهای آنرا که می تواند بیانگرچراغ راه آینده مان باشد را مورد توجه قرارندهیم, ناخواسته بخشی از راه راباچراغ خاموش حرکت خواهیم کرد. ونباید ازخاطردورداشت که مبارزه سیاسی تعطیلی بردارنیست وهرلحطه اززندگی ما توام است با مبارزه ونبرد, اکنون که ما مشغول گذراندن تعطیلات نوروزی وبهاری خودهستیم. ازدید وبازدید های معمولی گرفته تا به دیدارهای سیاسی رهبران جنبش سبزوبه ویژه دید وبازدید باخانواده شهدای سبز وخانواده های زندانیان سیاسی. مطمئین باشید دولت کودتابخصوص چشم وگوشهای سلطانی آنها لحظه به لحظه رفتارجنبش سبز را زیرنظرداشته وطرحها وترفندهابرایش مهیا می کنند, باید توجه داشت آنها بیکار ننشسته اند وازهرفرصتی حتااز تعطیلات نوروزی نیزجهت ضربه زدن به جنبش واجرای اهداف شُوم خود استفاده می کنند.
 بعدازحوادث ۲۲ بهمن کودتاچیان به فکرالقای شکست جنبش سبزدربین مردم کوچه وبازارافتادند,بخصوص میان هوادارانشان تبلیغات کردندکه جنبش سبز بساط اش جمع شد بروید آسوده بخوابید! خوب چرابه این فکرافتادند وهدفشان چی بود؟ آنها که می دانستند دارند دروغ می گویندوسفسطه می کنند ومردم باورشان نخواهدشد ,پس چراازراس تا به  پائین تبلیغ می کردندکه همه چی تمام شد ؟ برای اینکه بتوانند جلوی ریزش نیروهایشان را بگیرند,اگرخود کودتاچیان مجری ومامورهم نفهمند,تئوریسیان هایشان که می فهمیدند جنبش سبز جنبشی است تمام قد درچارچوب جنبشهای کلاسیک اجتماعی ومتکی به اکثریت ملت ایران ,جنبشی که با کودتای تمام عیار سرکوب نشود با یک راهپیمایی از پیش مهندسی شده سرکوب می شود شکست می خورد؟. شاید آنان بتوانند درمسیر حرکت ما موقتاً وقفه ای ایجادکنند ولی اعلام شکست جنبش ازطرف آنها رویای بیش نیست .  پس این دولت کودتابود که با مشاهد میادین خالی ازمردم شُوک راپذیرفت ومثل آن مُرده که یک باره از زیر سنگ قبر برمی خیزد وسرش به سنگ قبر می خوردو می گوید, ای دل غافل پس مُرده من بودم که دیگران را مُرده می پنداشتم. وفهمیدند که بازنده خودشانند وپایگاه خودرادربین مردم چنان از دست داده اند که برای سخنرانی رئیس دولت شان باید دنبال تماشاگر وشنونده آنهم با انواع واقسام رشوه دادنها بگردند.
واین بود که طرح وترفندشان حتا بین نیروهای خودشان نیزخریداری نیافت تا چه به رسد به مردم عادی . ودیدند این سررا سودای دیگری است که آنراجزءاستقامت ومبارزه وپیروزی مقصدی درکارنیست. حال پرسش این است چه بایدکرد؟ نقاط ضعف وقوت ماکجا بوده ویا هست ؟ چه مقدارخودماوچه مقدار حکومتیان درافُتد وخیزهای ما دخیل بوده اند؟ وچگونه باید ازتکرارآنها پرهیز کنیم ؟ آیا می توانستیم بهترازاین عمل کنیم که نکردیم؟ آیا ازهمه شیوه ها ومتدهای مبارزاتی به درستی استفاده کرده ایم؟ آیاانتقادی به گذشته هست واگرهست بکجای کاریا کارهایمان مربوط است؟ برای برطرف سازی آنها چه اقدام یا اقداماتی باید انجام بگیرد؟ ونهایتاً حرکت یا حرکت های بعدی را چگونه واز کجاباید آغازکنیم ؟
ادامه دارد ...
بخش دو
 به اعتقادم این بارآگاهی سازی واطلاع رسانی رابیش ازپیش بایدازپائین ترین لایه های جامعه یعنی ازاقشارمحروم ومستضعف شروع کرد, درمدتی که ازعمرجنبش سبزمی گذرد به هردلیلی جنبش نتوانسته درشکل گسترده ووسیع پیام خودراکه بیشترین آن شامل خواسته های همین قشرمحروموزحمتکش جامعه می شود رابه میان آنان ببرد. قشری که وسیع ترین نیروی تشکیل دهنده جامعه است که اگراین قشرعظیم ازآنچه راکه پس ازروی کارآمدن دولت کودتا درجامعه رُخ داده وخساراتی راکه آنان ازحیث اقدصادی,اجتماعی وفرهنگی ازکودتاچیان دیده اند مطلع شوندوبدانندکه تمام گرفتاریهایشان,از جمله  گرفتاریهای معیشتی مثل گرانی ,بیکاری و... ناشی از وجودچنین دولت کودتایی است. آنگاه خواهید دید که جنبش سبزازچنان نیروی اجتماعی وسیعی برخوردارخواهدشد که هرفرد سبزاندیش بتواند بعنوان یک رسانه ملی دراقصا نقاط کشورعمل وبه روشنگری بپردازد. این نیروی عظیم به علت عدم امکان دست رسی به وسایل ارتباط جمعی به ویژه به گردش آزاد اطلاعات واخبارازیک سووعدم دست رسی به دنیای مجازی ازجمله انترنت ورسانه های الکترونیکی,درفقراطلاعاتی کامل به سرمی برند وهمین بی اطلاعی ازاوضاع واحوال درامرمبارزه وگسترش شبکه های جنبش درنقاط محروم ودورافتاده کشور, شده نقطه قوت کودتاچیان وآنان توانسته اند تاکنون ازناآگاهی این نیروی عظیم شهری وروستایی بیشترین سوء استفاده وبهره برداری رابه نفع دولت کودتابکنند.
ازاین روشبکه های جنبش سبزدرسراسرکشورمیبایست با توجه به موقعیت وامکاناتشان بطورجدی وپایه ای دربین این قشرازجامعه,خواسته های جنبش را تبلیغ وعمل کرد کودتاچیان رابرایشان توضیح وافشاکنند, لذا یگانه راه کم هزینه موجود وقابل دست رسی درحال حاضرهمانطوریکه آقای موسوی نیز تاکید کردند, رفتن به درون این قشرضعیف واطلاع رسانی وآگاه سازی آنان است. برای شروع مثل هرکاردیگری نیازمند نیروی انسانی وامکانات هستیم که خوشبختانه جامعه این هردوامکان را دارست, هم نیروی انسانی آگاه ودلسوزوفداکاروهم امکانات موجوقابل دست رسی درمحیط زندگیمان. همین کافی است تا ما بتوانیم شبکه های اطلاع رسانی سبزمان رادرروستاها وشهرهای کوچک ,درابعادوسیع به شکل شبکه های سبز فامیلی وقومی ودوستی وهمسایگی, به کمک ویاری نیروهای مثل, معلمان ,دانشجویان ,دانش آموزان بخصوص درایام تعطیلات تابستانی درروستاها وشهرستانهاراه اندازی وشروع به آگاهی دهی کنیم.
دراین رابطه هریک از شبکه های کوچک یا بزرگ  می توانند در وحدت بایکدیگروبه کمک خود مردم کارهاراساماندهی کنند.هرآنچه را که درمملکت رُخ می دهد واین قشرهاچه درروستا وچه در شهرستانها به ویژه دربین کشاورزان وکارگران وپیشه وران شهری وروستایی که با زندگی مشقت بارشان نمی توانند ازاوضاع واحوال با خبر شده وحق را ازباطل تمیز دهند. آنان راازاوضاع احوال کشوربا خبر ساخته وتوضیح دادکه, هدف جنبش سبز رهایی آنان ازگرفتارهای روزمره ای است که ازجانب دولت کودتا برایشان تحمیل شده ومی شود, باید توضیح داد ما می خواهیم جمهوری اسلامی, جمهوری اسلامی باشد که ملت بدان رای داده ,مامی خواهیم قانون اساسی کشورتمام وکمال اجراشود,ما می خواهیم حق به حق دار برسد,ما می خواهیم شما مردم که روزی ولی نعمت سران نظام نامیده می شدین به جایگاه واقعی تان بازگردین , ما می خواهیم شماها ازفقروفلاکت وبدبختی نجات پیدا کیندومامی خواهیم به مفهوم واقعی کلمه شما صاحبان اصلی این مملکت باشید,ما می خواهیم شمافرق اسلام رحمانی با اسلام خشن وغیر رحمانی راازهم تمیزدهیدو... واین کارشدنی است به شرطی که همه باهم درصف واحد ومصمم واستوار به این عمل اقدام کنیم. زیراکارما کاملاً قانونی ,حقوقی وانسانی است ,صحبت کردن ازمشکلات زندگی وعلل آن برای مردم نه جرم است ونه گناه نابخشودنی,توضیح گرانی وفقروفسادوبیکاری وبی خانمانی وعاملان و ومسببان این امروتشریح حق دربرابر باطل عین وظیفه دینی هرفردمسلمانی بعنوان امرمعروف ونهی از منکراست واین کار یعنی رساندن پیام وخواسته های جنبش سبزبه گوش مردم تشنه اطلاعات,وپیوندزدن این نیروی عظیم به دریای بیکران جنبش سبز .

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

سال سبزصبروظفرخجسته باد


صبر و ظفر

ای مرغ آشیان وفا خوش خبر بیا
با ارمغان قول و غزل از سفر بیا

پیک اُمید و باش و پیام اور بهار
همراه بوی گل چو نسیم سحر بیا

زان خرمن شکفته جانهای آتشین
بر گیر خوشه ای و چو گل شعله ور بیا

دوشت به خواب دیدم و گفتم خوش آمدی
ای خوشترین خوش امده بار دگر بیا

چون شب به سایه های پریشان گریختی
چون آفتاب از همه سو جلوه گر بیا

در خاک و خون تپیدن این پهلوان ببین
سیمرغ را خبر کن و چون زال زربیا

ما هردو دوستان قدیمیم ای عزیز
این صبرتا نرفته زکف چون ظفر بیا

بشتاب نا گزیر که دیر است وقت پیر
ای مژده بخش بخت جوان زودتر بیا

این روز گار تلختراز زهر گو برو
یعنی به کام سایه شبی چون شکر بیا

هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه )

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

آمران وعامللان جنایتکارنباید فراموش شوند !


درروزهای پایانی سال برخی از سایت های خبری متعلق به مخالفان حکومت ولایی, اسامی وتصاویر متهمان جنایت علیه بشریت رامنتشرساخته اند. برخود لازم دانستم تا به سهم خود دربازانتشارآن واطلاع رسانی دراین مورد کاری کرده باشم .آشنایی با تصاویرواسامی آنها نه تنها خالی از لطف نیست ,بلکه بازآشنایی این چهره های کریه وجنایتکارلازم ,برای سپردن به خاطرهاوبایگانی ذهنمان وبرای ثبت درتاریخ ازضروریات است .لذا لازم است هرسه نسل انقلاب ومهم ترازآن نسلهای آینده وآینده گان مان مطلع بشوند که, نسل گذشته وگذشته گانشان چه سرنوشت وسرگذشت تلخی را پشت سرگذاشتند وباآن آشنا بشوند,چرا؟ بخاطراینکه بدانند آنچه را که می بینند ودرآن می زییند ,هرآنچه را که بوی از پلیدی وزشتی می دهد میراث همین جنایتکاران ونسل های گذشته آنان است, که طی یک دورطولانی استبدا کبیر به آنان رسیده. وهرآنچه راکه بوی صلح وصفاومحبت می دهد ,به بهای جان هزاران گُهرگرانقدراین سرزمین بلاکشده از دست نسل های همین حاکمان جباروظالم بی ریش وباریش است که بدست شان رسیده.
وبدانند زمینی که زیر پایشان است وخاکی که برروی آن هم اکنون به رقص پایکوبی مشغولند حاصل جانفشانی هزاران قهرمان به خاک خفته وهزاران ازجان گذشته فرزانه وپیرسالان وپیشکسوتانشان است, که هرکدامشان درجایگاه خود فاضل وعالم ودانشمندی بودند که دلشان تامغزاستخوانشان به تک تک مردم شان می سوخت وشلعه ورمی گشت. به همین خاطرهم سرسبز خویش به راه زبان سرخشان فدایی پایداری مردم خود کردند. ازاین رو بودکه حاکمان مرتجع وجبارتاب تحمل شان نداشتند وهرکدامشان راباتفاوتی کم وبیش متفاوت ازدیگری نا جوانمردانه ازپای درآوردند ویک ملتی راازداشتن چنین فرزندان فرزانه وعالمی بی نصیب و محروم ساختند. غافل از آنکه از پس این سیاهی وظلمت ونوری وروشنایی از راه فرا خواهد رسید,امروزهزاران چوآنان سربرافراشته واستوارومحکم جای یکا یک آنان رابه گرفته اند,چون سهراب ویارانش. چه ظفری بالاتراز این که فرزانگان وقهرمانان یک ملتی درسینه آن ملت زندگی کندوزنده بماند وبه نسل های بعدی اش انتقال یابد. پس شما ای جانیان وخائنان مردم بدانید ما جنایات شماررا هرگز فراموش نخواهیم کرد وشما ای فرزندان دلیرچهره گلگون به  خاک کشیده سر زمین من, بدانید وآگاه باشید ,تا ملت ایران پا برجاست راه ومرام ومسلک شما پابرجاوجاودانه خواهد بود.




۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

تهران، درمیان آتش ودود وخون!



گزارش زنده وخواندنی ازبرگزاری مراسم چهارشنبه سوری که برخلاف فتوای علی خامنه ای دال, برغیرشرعی بودن وعدم برگزاری آن, امسال از سوی مردم با شکوه هر چه بیشتربه شکل حیرت انگیزی برگزارشد. حاکی ازآن است که مردم امسال آنچنان چهارشنبه سوری بپاکرده ودراطراف آتش به شادی وپایکوبی پرداختند که صدای غرش شان درآسمان ایران طنین انداخت. علاوه بر آن شعارمرگ بردیکتاتورباردیگردرتهران ودیگرشهرهای ایران شنیده شد. اما سوای جنبه جشن وسرور واعتراض به حاکمیت کودتایی و درگیری های سراسری, ازجمله به آتش کشیدن عکس خامنه ای وآتش زدن موتور گزمگان رژیم, مقاومت واستقامتی که مردم از خودنشان دادند قابل تحسین بوده . درگزارشی که دراصل یک نوع وقایع نگاری خلاصه شده ای است, شمابا گوشه های از روانشناسی ورفتارشناسی مردم ایران وپاسخ مثبت شان به اعلام سال جدید, یعنی سال مقاومت واستقامت وپیروزی که توسط آقای مهندس موسوی اعلام شده ,که مهدی خزعلی فعال سیاسی آنرا تهیه کرده آشنا می شوید. 

ماشینم رادرخیابان 16 آذر پارک کردم، از دوستی موتور سوار خواستم تا مرا در شهر بگرداند، می خواستم از نزدیک واقعه را ببینم( شنیدن کی بود مانند دیدن)
  16 آذر مملو از آتش و دود بود، مردم سطل های زباله را برای مقابله با گاز اشک آور به اتش کشیده بودند، وارد خیابان انقلاب شدیم، به یکباره فضای تظاهرات قبل از انقلاب و گاردیها مقابل دیدگانم ظاهر شد، فقط جای برادر شهیدم خالی بود و یک اختلاف دیگر هم داشت، آنروزها شاه قدری مردانگی داشت و گاردیها و کماندوها به جنگ ما می آمدند، اما امروز پلیس ضد شورش آرایش می گیرد و لباس شخصی ها- که گاهاً آموزش لازم هم ندارند و نمی دانند که از باطوم چگونه استفاده کنند- که لا اقل جوان مردم نمیرد! - را به جان مردم می اندازند!
  راننده تاکسی می گفت در هفت حوض شاهد عینی بوده است که یک لباس شخصی با باطوم بر فرق جوانی می کوبد و درجا میافتد و جان می دهد و مردم و زنان حمله را آغاز می کنند!
  در مقابل درب اصلی دانشگاه، گارد ضد شورش ایستاده و دانشجویان پشت در های بسته شعار می دادند که " موسوی، موسوی ، رای ما رو پس بگیر! و گاه شعار " مرگ بر طالبان، چه کابل، چه تهران" سر می دادند.
  بعد از چهار راه ولی عصر عده ای شیشه بانک ها ی دولتی را خرد می کردند و باز آتش و گاز اشک آور، دوست موتور سوار من جانباز شیمیایی بود و در عبور از ولی عصر مشکل تنفسی پیدا کرد، به کنار آتش رفتیم تا قدری سوزش گاز را کم کنیم، لباس شخصی ها از اسپری گاز اشک آور استفاده می کردند.
  جمهوری ، کارگر ، آزادی ، بلوار کشاورز، ولیعصر و طالقانی نیز در گیری شدت داشت، گاهی به میان چماقداران هم می رفتیم، می گفتند:" حاجی خطرناکه نرو!" و من با موتور فاصله چماقداران و مردم را طی می کردم و با این قیافه وارد صفوف مردم می شدم و هیچ کاری با من نداشتند و حتی از آنها فیلم می گرفتم و مخالفتی نداشتند، مردم فقط با لباس شخصی های چماقدار مقابله می کردند. وقتی وارد چماق داران می شدیم، راننده موتور می گفت من جانبازم و حقاً ریش و پشم او جواز عبورمان بود ! در میدان انقلاب یک نیسان لباس شخصی (تیپ بسیجی های همسنگر خودم)  پیاده شدند، من هم در کنارشان بودم، جوانکی که تقدم سن و ریش بر سایرین داشت با بلند گوی دستی گروه را آماده عملیات می کرد، قبلاً باطوم و یک چوب دستی های آهنی تلسکوپی بین آنها توزیع شده بود، با خودم گفتم خوش به حال ما، قبل از انقلاب لا اقل دشمن را در لباس نظامی می دیدیم و بین دوست و دشمن راحت تمیز می دادیم، مردم کمتر شعار می دادند، بیشتر به این سو و آن سو می دویدند.
  در میان جمعیت گاهی مرا می شناختند و می گفتند شما مگر ایرانید، باید آنطرف باشید و درد دل ما را بگویید، و من پاسخ می دادم: من باید در میان شما باشم و درد شما را از نزدیک حس کنم!  آری در هنگامه دود و آتش در میان مردم بودم و به حال خودمان افسوس خوردم که کارمان به کجا رسیده است که همان کاری را می کنیم که شاه کرد.
  و باز بیاد جمله پدر افتادم،آنگاه که از معظم له پرسیدم ، مردم اگر ما را نخواهند چه باید بکنند  ؟ ایشان فرمودند: همان کاری که ما کردیم، انقلاب!!! 

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

درستایش شیخ اصلاحات



قاعدتاً ما ايرانی ها آدمیان کم وبیش شاید هم کمی بیش از کم وبیش  شکاک و بد بینی هستیم, گویا بخواهی نخواهی آن به نوعی از کودکی باما زاده شده ,شاید هم اکتسابی باشد وازمحیط گرفته باشیم ,ولی بی دلیل ومنطق هم نیست ازبس که همیشه فریب وکلک خورد ه ایم ,چشمان ترسیده خلاصه شدیم مثل آدم های مارگزیده,ازهر ریسمان سیاه وسفید می ترسیم. تا ماررابه عینه با چشم خودنبنیم وبا دستان خود لمس نکنیم  وجود آنرا باورنمی کنیم .به همين خاطر است که اگر کسی آفتاب را درچله تابستان نشانمان دهد وتاکید بر روزبودن بکند , آنچه که بلافاصله به ذهن مان خطور می کند اين است که نکند طرف دارد به ما کلک می زند و فریب مان می دهد.
چراراه دوری برویم ، همين يارانه های نقدی ریکارانه ای که دولت کودتای احمدی نژاد می خواست برای بقای خود سرمایه گذاری کند,ولی دُم خروس قبل از خودش پیداشد ومردم آگاه باتجربه هم آنرا نپذیرفته وپس فرستادند.  اگردر هر جای دنيا دولت دیگری  می گفت ,می خواهم ماهانه به عنوان  کمک هزینه  به حساب شما اینقدر پول واریز کنم، مردم از خوشحالی بال درمی آورند.ولی در کشور ما دولت می گويد می خواهد به حساب ما پول بريزد، ما اعتراض می کنيم و می گوييم خيلی ممنون، نمی خواهيم,مارابه خیرتو امُیدی نیست شرمرسان ای «توست«! این اشاره را کردم تابرسیم به آنکه نگاه اجمالی داشته باشیم به شخصیت شیخ مهدی کروبی وصداقت وشجاعتی که دراوهست , که بسیاری ازما ها آنرا باور نمی کردیم وشاید خیلی ها الان هم باورنکنند.
یعنی می گفتند آقای کروبی آدمی است صادق,شجاع درعین حال مدیرومُدبر, ما به خاطرهمان ذهنییات بدبینی و ديرباوری مان و اين که نکند بازکاسه ای زير نيم کاسه باشد باورمان نمی شد. لذا ديديم که ايشان با شجاعات هرچه ستودنی که برخاسته ازصداقتش بوددرتمامی عرصه های رقابتی ,مبارزاتی خود درانتخابات وهمینطور در مناظره های تلويزيونی ,در مقابل احمدی نژاد قرار می گرفت وازمواضع خودش بدون اینکه توجهی به این داشته باشد که بازی با تیم احمدی نژاد ,یعنی بازی با بودونبودخود وسرنوشت خوداست ازخواسته های بحق مردم دفاع می کرد.
یا مثلاً دیده می شد که ايشان رو در روی کسانی مثل محسنی اژه ای ,فلاحیان ,مصباح یزدی ,سعید مرتعضوی قرارمی گرفت ومی گفت که کروبی بيدی نيست که با اين بادها بلرزد، من وخانواده ام خودمان را برای پرداخت تمامی هزینه هادرراه خق وعدالت مهیا کرده ایم .و ديديم که چگونه اوباشان حکومت فرقه ای نه یک باربلکه بارها به کتُکش گرفتند وعمامه اش به زمین پهن کردندو به طرف اش لنگه کفش پرتاب کردند، سرش را به ناجوانمردی شکافتند, اتومبيل اش به گلوله بستند؛ فرزندش به قصد لابدُ دفع فتنه تا پای کُشتن بردند ونهایت پرده حجم وحیا چنان دریدند , و بی شرمی وبی حرمتی به انجا رساندند که نمای منزل مسکونی اش به رنگ آغشته ودرمنظردید همسایگان خاندانش راموردهدک وحرمت قراردادند. اما شیخ شجاع این بارهم یک پاسخ بیش برای اوباشان وگزمگان علی خامنه ای نداشت وآن این بود, بنده وبستگانم خودرا برای پرداخت هر هزینه ای آماده کرده ایم !مرحبا برتو ای شیخ که با چنین رفتاری , رهبرجمهوری اسلامی راسکه یک پول کرده ,کُوس رسوایش برآسمان جهان طنین انداز کردی.
اما این همه کافی نیست , علاوه برصداقت وشجاعت ایشان که قابل تحسین , درسیاست ورزی هم ایشان بسیار پخته عمل می نماید یعنی درایت وشجاعت رایکجا دارد ,از این روهم دراصول هم در اجزاء تا کنون درکُل بازی را خوب پیش برده وهچون یار وهمسنگر دیرینه خویش میرحسین موسوی دراجزاءنرم اما دراصول قرص ومحکم تا کنون ایستاده. ودیدیم درمقابل نظارگری رهبر به رئیس دولت کودتا باصراحت تمام گفت ,چون آقای خامنه ای حکم رياست جمهوری شمارا تنفيذ کرده است، شمارا به عنوان رئيس دولت می شناسم,اما با تما م این حرفها دولت تان را نامشروع می دانم ,واین  شجاعتی را طلب می کرد,به مراتب  بالاتر ازمناظره رودررودرمناظرات تلوزیونی , یا درافتادن با آدم خوارهای به مانند اژه ای وفلاحیان ,مصبح یزدی ونیری و...این عمل یعنی خود«آقا« وحکومتش رانامشروع دانستن وکل حکومت ولایی خامنه ای راباطل خواندن. بدین خاطر است که صراحت لهجه وشجاعت شیخ سبز اصلاحات رامی ستايم وبرایش احترام فوق العاده ای قائلم.

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

خاورمیانه اسلامی ازرویا تا واقعیت !


قسمت اول

اخیراَ آقای خامنه ای دریک دیدارنوبتی با یک هیت فلسطینی, سخنرانی مبسوطی برای حاضران ایراد کرد, هسته مرکزی این سخنرانی همانا پیشنهادطرح «خاورمیانه اسلامی« ازسوی ایشان بود. گویاجای یک «خاورمیانه اسلامی« به گفته ایشان درکنار خاورمیانه های دیگر خالیست .البته ناگفته نه ماند که آقای بوش هم یک روزی می خواست با تشکیل خاورمیانه بزرگ بقول خودش دنیارا ازدست بحرانهانجات دهد غافل ازآنکه خود عامل بحران بود! . قصد این نوشتارآن است که مُشت را نمونه خرواردیده,طرح پیشنهاد به اصطلاح «خاورمیانه اسلامی «جدید برای چی وبا چه هدفی را؟ درآینیه قصاوت جویندگان حقیقت بنشاند,اُمیدکه سودمند افُتد.
ایشان (رهبر) دربخشی ازصحبت هایش که اغلب هم تکراری وبی جازبه می نمود, اشاره کرد به مبارزات مردم فلسطین درجنگ با اسرائیل وتکفیردولتی های عرب منطقه که درقضیه فلسطین, خوب عمل نکردندوملت فلسطین رادرمقابل اسرائیل ,بخوانید ملت فلسطین نه بلکه سازمان جهاد اسلامی وحزب الله تنها گذاشتند. آنهم به خاطرسیاست های خشن تروریستی نا معقول این دوسازمان سیاسی نظامی . زیرا ملت فلسطین ازآغازمبارزات استقلال طلبانه خود برعلیه اسرائیل غاصب,توسط سازمان آزادی بخش فلسطین(الفتح) به رهبری عرفات تا به امروزازحمایت دولت های منطقه وهمینطوردولتها وملت های مترقی برخورداربوده, وتوانسته همراه سازمان الفتح ودولتهای منتخب تا اینجا هم درعرصه نبردرودررو وهم در عرصه مذاکره وگفتگودرمقابل دولت اسرائیل به ایستد. اعراب منطقه هم با حفظ منافع ملی خود خوب یا بد ازملت فلسطین دفاع کرده اند. لذابهتراست عملکردخوب وبداعراب را درقبال این موضوع به قضاوت مردم فلسطین ونمایندگان شان بسپاریم ونگاهی به اوضاع بحرانی کشورخودمان بیندازیم.
رهبرج.ا یگانه راه حل نه تنها بحران فلسطین بلکه «دنیای مسلمین« راتشکیل «خاورمیانه اسلامی« دانسته, ازدولت های مسلمان منطقه وجهان خواست درتشکیل این اتحاد اسلامی جدی بوده, جمهوری اسلامی راسرمشق وسرلوحه برنامه های خودقراردهند. اما ازآنجائیکه ایشان علاقه دارندهمیشه دنیای پیرامون خودشان را آنطوریکه میلشان می کشدببیندونظاره گرش باشند, همین امرباعث آن می شود فراموش کنند که دنیای اطراف ما همانی نیست که به مذاق ایشان وهمفکرانشان خوش میآید. بلکه نیمه دیگری هم  داردکه متحدن می شود همین کره خاکی که انسان را درخودجای داده .
این کره خاکی هم ازآغاز تا به امروزهمراه بوده با یک نبرد مستمربین میرندگی وبالندگی ,تاریکی وروشنایی جهالت وخُرافات وعلم ودانش, تجدد وسُنت ونهایتاً دنیای اندیشمندوآگاه یعنی دنیای پیشرفت وتمدن که هنوزهم ادامه دارد.  پس درچنین دنیای که سپیده سحرگاهانش با کشفیات واختراعات نوینی آغازوغروب خاموشانش, آبستن فردای دیگراست. چگونه ممکن است شماازجمهوری ونظامی دفاع کنید,که با اشاره انگشت یک تکمه یک دستگاه الکترونیکی سرتاسرحیطه رهبری شمارا به قضاوت جهانیان می گذارد شما آنراجمهوری نمونه ومُدلی مناسب به جهانیان بل اخص مسلمانان جهان,آنهم نه با لهن یک نظروپیشنهاد بلکه به شیوه امرونهی ارائه دهید.
بدون آنکه پرسشی را درمقابل خویش قراردهید که چرا جمهوری تحت فرماندهی شما ,جمهوری نمونه است؟آیا شما فکرمی کنید پرده ای ازجهالت چشم بصیرت جهانیان رابه شیوه حکومتی شماگرفته است ؟ آیا ازمنظرشما مردم مسلمان جهان همانهای هستند که به زیارت شما آورده می شوند؟ آیا نمی اندیشید که ملل بس متمدین ومسلمان وصلحجوی دیگری هم نظاره گررفتارنظام ودولت نامشروع شما با ملت ایران هستند ؟ آیا شما واقعاً فکرمی کنید مردم دنیا انیقدر کُند ذهن اند که یک جمهوری متمدن ورحمانی رابا جمهوری به روزشده تحت رهبری شما راازهم تمیزنمی دهند؟آیا شما ودیگرمسئولان جمهوری اسلامی به راستی فکر می کنید که رفتارسی ساله حکومتتان به ویژه بعد از کودتای22 خردادرا مردم دنیا نظاره گرنبودندونیستند؟ آیاجمهوری مد نظربانیان انقلاب وشخص آیت الله خمینی وخواست قاطع ملت ایران همین جمهوری اسلامی بود که بعد از رهبری شما طراحی شد؟! 
سخنرانی رهبردر این باره را می توانید اینجا بخوانید .

قسمت دوم

انقلاب وپیام جمهوری نوپای آن زمانی می توانست نمونه ومُدلی برای دیگران باشدکه , ازمسیرواهداف اولیه آن منحرف نه شده باشد. استقلالش استقلال,آزادیش آزادی وجمهوریش جمهوری باشد!جمهوری که روزگارملت خودرا تیره وتارکرده چه پیامی می تواند برای دیگران داشته باشد. جمهوری که صادراتش به دنیا جهل است وخرافه ودشمنی و چیزی جزء دخالت دراموردیگران وتشویق به تخریب وخشونت نداشته, آیا می تواند ادعای ایجاد یک خاورمیانه دیگری راداشته باشد؟ آیا این الگوی امتحان پس داده می تواند مورد پذیرش دولت ها وملت های دیگری قرار بگیرد؟ نظام ودولت نامشروعی که آرامش وآسایش ملت خود را به بهانه های واهی ازاوسلب می کند, بهترین فرزندان این سرزمین را بناحق از یک زندگی معمولی وعادی محروم می سازد. با چه وجهه ای چنین طرحی رابه دنیا ارائه می دهد.
گروهی رابه زندان وبند می کشد, گروه دیگری را دروطن خویش به تبعید وغربت می فرستد, گروه دیگری رابه دیارغربت وتبعید پرت میکند, بهترین را راهی ابدیت ساخته ومی سازد. دانشگاها رازندان وزندانها راوسعت می بخشد, تفتیش عقاید وتجسس درزندگی خصوصی مردم را جایز می شمارد وهرآنکه را که با من ومرام من نیست پس دشمن من هست قلمداد می کند؟.آیااین جمهوری می تواند باچنین اوصافی الگویی برای کشورهای مسلمان  ومهم ترازآن برای «خاورمیانه اسلامی« پیشنهادی شما باشد؟! آیا مردم دنیا ازشما سوال نمی کنند که درون خانه چه کرده اید,که کنون هوای برون به سرمی پرورانید؟
جمهوری که  به همه چی شباهت دارد جزء جمهوریت, جمهوری که شده جمهوری جن وپری وازهرگوشه اش خرافه پرستی ورمالی وکف بینی وجادوجنبل وحیله وفریب ودروغ می بارد,دستگاه دولتی اش شده آپارات دروغ تولید کنی وشایئه سازی. وقاضی القضاتش بی محکمه ودادرسی ,فله ای سرمی برد واعدام می کند , اوباشانش حکومت فرقه ای تشکیل داده وسرنوشت ملت ومملکتی را یک شبه ورق می زنند. جمهوری که مردمانش زجورحاکمانش برای خودپناهگاهی می جویند. جمهوری که سفره های مرم خالی وخنده از لبانش رخته بربسته وحسرت زمان طاغوت شان می خورند. آیا می تواند مُدل مناسبی برای خاورمیانه پیشنهادی شما باشد؟ حقیت امر این است که پیشنهاد خاورمیانه اسلامی ازسوی حکومت شما,بیشتربه طنزمی ماند تاواقعیت .
اگرجمهوری اسلامی یک جمهوری مردمی و رحمانی و دمکراتیک بودکه نیست , چه نیازی به این همه هزینه  های سرسام آوربرای صدورپیامش که خود بارفتارخود پیام رسان خود می شد. ومی توانست به راحتی ازطریق گذرکنندگانش سهل وآسان کالای خویش به جهان عرضه کند. جمهوری اسلامی زمانی می توانست چنین ادعای داشته والگوی خاورمیانه باشدکه خوددرنزد دیگران, قدرومنزلتی داشته باشد. تشویق مسلمانان منطقه به تشکیل هسته های اسلامی وازدرون آن نظامیان وشبه نظامیانی چون حزب الله وجهاد اسلامی درآوردن جزء تحمیل هزینه های کلان مادی ومعنوی بر ملت رنجدید ایران حاصلی نداشته ونخواهد داشت .
تا زمانی که جمهوری اسلامی خود درچنبره بحرانهایش غوطه وراست , قوانین آپارتایدی خودی وغیر خودی برمملکت حکم فرماست , فقروفسادو فحشا بی دادمی کند,  بیکاری وبی خانمانی دماراز روزگارمردم مستعضعف وزحمتکش در می آورد,زنان ومردان ازحقوقشان مرحوم اند, منتقد ومخالف ودگراندیش, دشمن نظام قلمداد می شوند.دانشچویانش ستاره دار وراهی زندان می شوند,استادان ومعلمانش به اجبار بازنشسته وخانه نشین می شوند,کودکانش کودک کار وخیابان خواب می شوند,درمدارسش سرنُگ وقرص روانگردان بیش از دفتروقلم است ,گراین سیاهی ادامه دهیم مثنوی هفت من نمی شود. تا جامعه ایران درحسرت عدالت اجتماعی می سوزد . خاورمیانه اسلامی پیشنهادی شما چیزی جزء به ریش ملل دنیا خندیدن نیست!

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

نقش جنبش زنان درمبارزات اجتماعی


روزجهانی زنان خجسته ومبارک باد

در سال های پس ازانقلاب نسیم فرحبخش آزادی برسرسرای بانوان مبارز ایران زمین که ازانقلاب مشروطیت تا به پیروزی انقلاب بهمن 57 مشتاقانه به انتظارش نشسته بودند وزیدن گرفت,هیهات ودریغا که عمرش بیش از چندصباحی نپائید. هنوزآزادی وحُریتشان را که همراه انقلاب نوپایشان بدست آورده بودند, به تمامی درفراخنای آغوش بازوسینه دریاگونه شان نگرفته بودندکه, اسبتداد درقبای دیگری ازراه رسید وعمرآزادی بانوان آزاده کشوررا به طول عمریک هزارم عمرمبارزاتشان هم نرسید.

این باراستبداد درشکل وشمایل دینی تظاهرکرد که, نه پیام انقلاب بود ونه پیام دین رحمانی , ولی چه توان کرد که از بدی حادثه کشتی انقلاب را کشتی بان دگری از راه رسید وهرآنچه را که انقلاب ورهبرکبیرش وعده کرده بود,ازکج اندیشی وکج فهمی از مسیرحقیقی وحقانی آن منحرف وهدایت آنرا سپرد بدست نا اهلان ونا محرمانش. وعمل نکرد به وصیت بزرگانش, وشدآنچه که نبایست می شد. نه تنها  از زنان وبانوان مبارز, آزادیشان را پس گرفتند, بلکه آزادی یک ملت بپاخاسته را یکجا غصب ومیهن را به یکایک ایرانیان به زندانی به وسعت آن که روزی قرار بود دانشگاه شود تبدیل کردند .
 به خیالشان با این کارشان صدای حق طلبانه زنان مبارزمیهنمان رادرسینه حبس کنند,هرگزمگراستبدا می تواند حریف مادرانی شود که بقای بشریت بسته بحیات آنان است کجا زاده شود دانشمند وقهرمانی گرنباشد مادرمهربانی. این بودکه زنان مبارزازپا نشسته وباحضورفعال خودازهرامکانی هرچند کوچک روزنه امیدی ساختند ودر راه احقاق حقوق حقه خودراهکارها یافتند و پیکارها نمودند,درهزاران شکل ممکن ومتنوع که فرصت پرداختن بدانها دراینجا نیست.

فقط به نمونه های از آن اشاره خواهد شد. مثل گردهمآیی شاعران وهنرمندان زن, روزنامه نگاران ونوسندگان زن,تشکیل انجمن های مدافع حقوق زنان, سخنرانیهای توضیحی وتوجیه ای برای زنان ناآگاه به مسائل خودشان,توانستند بابرپایی کمپین (جنبش)جمع آوری1 میلیون امضاء برای برابری حقوقشان با مردان ونهایتاً با شرکت فعال وچشم گیرخوددرکنارجنبش سبز مردم به نحو شایسته ای, رفتارخشن وتبعیض آمیزحاکمیت مستبد کنونی رادرسطح قابل ستایشی به چالش بکشند.

به همین دلیل است که طی ماههای اخیر, پیوسته از سوی ارگان های سرکوبگر حکومت تحت فشار شدیدی قرارگرفته اند. دولت کودتا توانسته درمدتی کوتاهی که از عمرش می گذرد, ده ها فعال حقوق زنان از جمله وبه ویژه روزنامه نگاران که پیش قراولان حوزه روشنگری هستند را دستگیر و روانه زندان کند. اما علی رغم همه اینها وجو رعب و وحشت و سرکوب, جنبش زنان کشورمان هوشیارانه درصفوف واحدی با پافشاری برحقوق قانونی خود، کامیابی های ارزنده ای در سالهای گذشته به دست آورده است.

مهمترین آنها به عقب نشینی وادار ساختن دولت ارتجاعی ,کودتایی احمدی نژاد, در قبال لایحه واپسگرایانه ”حمایت از خانواده“در حق موضوع چند همسری بود. آنچه زنان با درایت و شجاعت برای آن رزمیدند، در حقیقت دفاع از یک دستاورد تاریخی بود که پس از انقلاب مشروطیت با پیکار نیروهای ترقی خواه جامعه ایران به دست آمده بود وحاکمیت مستبد به همراهی دولت کودتایی خودمی کوشید این دستاورد تاریخی را به هیچ انگارد. مخالفت با نقش و جایگاه زنان در جامعه همواره از سوی نیروهای تاریک اندیش و نمایندگان سیاسی طبقاتی موجود درحاکمیت ها بل اخص حاکمیت کنونی دنبال شده. 
ما فراموش نمی کنیم که در نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب زیر فشار جریانات خرافه پرست و روحانیت وابسته به جریانهای خاصی از جمله انجمن حجتیه توانستند, قانون حمایت از خانواده که با کوشش زنان و زیر تاثیر افکار نیروهای اجتماعی مترقی در پیش از انقلاب تدوین شده بودرا، ملغی وسپس توسط اعضای شورای نگهبان مواد سودمند و مترقی آن رابه کلی حذف کنند.
امروز نیزافراد با نفوذ ویاجریاناتی هستند که به جد درتلاشند, مبارزه زنان را کم اهمیت و آنراصرفا منحصر به حوزه زنان معرفی کنند, والبته قصدشان ازاین کارنفاق افکنی درصف یک پارچه زنان ومردان مبارزه در راه احقاق حقوق ملی ,قانونی خویش هستند. زیرا اینان نیک می دانند اگراین وحدت ویک پارچگی سراسری وحفظ وتقویت شود دیر یا زود بساط شان جمع خواهد شد. بویژه در لحظه کنونی، که جنبش سبزبا تجربه اندوزی که کرده می رود هرچه بیشترواگیرترشده وباپختگی بیشتری عمل کند,همین امر مایه نگرانی, به زورحکومت کنندگان فعلی گشته ,که عرصه های اجتماعی رابرزنان مبارزجنبش سبز تنگ تر کنند.

اما ذهی خیال باطل به گفته مهندس میرحسین موسوی :استراتژی جنبش سبز آگاهی دهی وروشنگری است, همین آگاهی وآگاه سازی قارانتی پیروزی جنبش سبز خواهدشد. اما حاکمان غیرصالح وغیر مردمی بدانند به هیچ روی قادر نخواهند بود این ملت متحدویک پارچه رابه ظن خود شقه شقه کنند,همه خواسته های این ملت دروحدت بایکدیگردریک صف فشرده بهم تحقق خواهد یافت. لذا حقوق زنان دقیقا و کاملا در چارچوب پیکار با حاکمیت غیرقانونی وغیر حقوقی کنونی به مثابه مانع پیشرفت وترقی جامعه  قرار دارد و هر کامیابی جنبش زنان در این نبرد بسیار دشوار به سود آماج های ضد استبدادی و ضد ارتجاعی است.
از این رو ضروریست قاطعانه از خواست های به حق و مشروع بانوان ایران, همچون تغییر قوانین نابرابر، خواست مزد مساوی در برابر کار مساوی، لغو تعدد زوجات، برخورداری زنان از حق طلاق،لغوتبعیض جنسیتی , تغییر قوانین مربوط به قتل های ناموسی که هر ساله جان گروهی از زنان بی گناه را می گیرد، حق سرپرستی فرزند، تغییر قوانین ازدواج که اکنون یک طرفه و به زیان زنان است، حق ارث، میزان دیه، ادای شهادت دردادگاه، سن مسئولیت کیفری، لغو اعدام و سنگسار، لغو قوانین تبعیض آمیز که حقوق زنان کارگر و زنان سرپرست خانوار را پایمال می سازد وجز اینها حمایت و پشتیبانی کرد.

همینطورداشتن جایگاهی مناسب دراجتماع ومبارزات اجتماعی به ویژه درامرپیش برد اهداف جنبش سبز وقدردانی ازآنان نه تنها منحصراً درروز ویژه ای همچون روز هشت مارس ( 8مارس)روز پرافتخارتاریخیشان ,بلکه درتمامی روزهای زندگیشان ضروریست.  من بنوبه خود درچنین روزی بدستان زنان مبارز, مادران قهرمان وصبور,همسران با وفاومقاوم ,خواهران درسوگ برادرنشسته, وبدستان ندایان وهزاران ندای دیگرتاریخ کشورمان, بوسه احترام زده ودربرابرشان سرتعظیم فرودآورده برایشان آرزوی پیروزی وبهروزی دارم.
پایان سخن رامی سپاریم به بانوی سبزایران
 دکترزهرا رهنورد:
کجای تاریخ سرزمین ما بدون زن ایرانی در اوج است؟ / لذت گرایان را به خود وانهید کانون خانواده را دریابید
در کجای تاریخ سرزمین ما ، بدون حضور زنان ، نقطه اوجی مشاهده شده است ؟ همان زنانی که از پیش از مشروطه در جنبش تنباکو به آفریدن حرکتی ضد استعماری و وطن فروشانه قیام کردند و سپس زنانی که در انقلاب مشروطه برای تحقق مجلس و قانون اساسی و مطبوعات زندان و شکنجه شدند و زنانی که برای تحقق انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی حضوری مضاعف داشتند ابتدا خودشان و سپس پدران شان ، همسران شان و پسران شان را ترغیب کردند تا قدم در راهی نهند و به آنان بگویند که گر مرد رهی میان خون باید رفت.زنان پیشتاز در جنبش سبز ، حیرت زده همچنان شاهد نگاه ها، رفتارها و قوانین تبعیض خواهانه ای هستند که نقاب زده ، هر روز در گوشه ای مطرح می شوند.جنبش سبز تبلور آرمانهای هر انسان آزاده و عدالت طلبی است .و جنبش سبز به خاطر همین آرمانهای والای انسانی و اخلاقی است که زنان را ارج می نهد و نقش بزرگ آنان را در طول تاریخ بشری و در تاریخ ملی و اسلامی ایران قدر می شناسد.امیدوارم جنبش سبز در جهت رفع تبعیض قدم های بلندی بردارد.

۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

توانایی جنبش های صلح آمیز



استفاده ازاسلوبهای قهرآمیز درجنبش های اجتماعی هزینه های فراوانی ازجمله هزینه های تاسف بارانسانی را برپیکره این جنبشها تحمیل می کند.هرچند که اغلب این جنبش هادرذات خود ازماهیت صلح آمیزی برخوردارهستند, ولی بیشتردرتله ای از قبل طراحی شده حکومت ها گرفتارمی شوند.  اگردوراندیشی ودرایت کافی نداشته وبه موقع ازآن بیرون نه جهند مجری بی ارج ومواجب خشونت تحمیلی حاکمیتی می شوندکه پاشنه آشیل وطلسم نجاتش بر پایی آشوب ها وبلواهاست.
سالیان سال است جوامع بشری با طی کردن هزاران فرسنگ ازراه دشوار آزادی ودمُکراسی , با دادن قربانیانی بس بیشمارتوانسته به جامعه متمدن امروزی برسد, وبا اقداماتی بسیار ساده وابتدایی مثل دورهم جمع شدن ها,نشست وبرخاست کردن ها ,تجمعات ,گردهمآیی هاوچاره جویی ها ونهایتاً با به راه انداختن جنبش های اجتماعی خُرد وکلان توانست, دربرابرجنگ ها وجنگ افروزیها ایستادگی کند. حاکمیت های غیرمردمی وجبارمنش رابه چالش کشیده وآنهارا واداربه اصلاح روش حکومتی خودنماید ,خواستار حاکمیت مردم بر مردم گردد,خواستاربر چیده شدن استعمارواستبداد واستثمارشودوعلیه هرچه قانون سرنیزه و زورگویی ونظامی گری وتبعیض نژادی وتبعیض طبقاتی است, صدای اعتراض خویش به گوش جهانیان برساند.
برتری مبارزات صلح آمیز
مبارزات خشونت آمیزازآنجایی که اغلب دارای هزینه های فراوانی بوده ونهایتاً هم با شکست مواج می شده باگذشت زمان,   کارایی وکاربُرد خود را از دست داده وناچاراً درمسیرمبارزات صلح آمیز قرار گرفتند.درهمین دهه های گذشته شاهداین بودیم که جنبش های اجتماعی خشونت گریزنه تنها با طرح مسئلۀ حقوق بشر منجر به اصلاحات مهم سیاسی و اجتماعی درجوامع خودشدند ، بلکه موجب سرنگونی بسیاری ازرژیم های سرکوبگرشده و رهبران آنهارا برکنار,درمواقعی هم رهبران  را وادار به تغییر ماهوی شیوه حکمرانی خویش کرده است. نتیجه اینکه، این نوع مقاومت های صلح آمیزتوانستند از نوعی راهکار وراهبرد موقتی که بیشتردرحوزه اخلاقیات وفرهنگ ها فعال بودند ، تبدیل به یک شیوۀ مبارزاتی متفکرانه شده ونهادینه گردند.  با شیوه های   نافرمانی, مدنی مثل اعتصابات ,تظاهرات ,عدم خرید ازفروشگاه های دولتی ,تحریم شبکه های صوتی وتصویری دولت ها, عدم پرداخت مالیات به دولت ها ,بی اعتنایی به فرامین حکومتی , ایجاد نهادهای خود جوش مردمی بجای سازمانهای حکومتی موفقیت های عظیمی در زمینه های حقوق بشر وحتی برکناری حکومت های جابرودیکتاتوربدست آورند.

سالیان متمادی چنین تصور می شد که سرنگونی رژیم های جباروخودکامه تنها از طریق مبارزات قهرآمیز وجنگ های پارتیزانی خلقها یا دخالت نظامی کشورهای بیگانه میسر است. اما بعدها جنبشها باآگاهی که بدست آورداند, به تجربه دریافتند که مشی صلح آمیز می تواند, عملا قدرتمندتر ازمشی خشونت آمیز عمل کند. برخی تحقیقات علمی نشان می دهند که درخیلی از کشورهادرزمینه های دمُکراتیزه کردن جامعه وپالایش دولت های غیر پاسخگو و اداره کشوربا شیوه های نوینی مثل فدرالیسم دمُکراتیک, اقدامات صلح آمیز اغلب همرا باموفقیت بوده، در حالی که موفقیت اقدامات خشونت آمیزفقط در برخی از کشورهای عقب نگه داشته شده آنهم درحالت های نادر موفقیت نسبی داشته.  
راهکارهای مسالمت آمیز
عوامل بسیاری برای رویگردانی انقلابیون وتحول خواهان بنیادین از قیام های خشن و تخریبگرو روی آوردن آنان به مشی صلح آمیز دردست است. یکی از سبب های این امرگسترش آگاهی فزاینده ای است, نسبت به هزینه های قیام ها وجنگ های مسلحانه. حتی هنگامی که یک جنبش انقلابی با توسل به خشونت پیروز می شود، همراه با پیروزی خشونت آمیخته با خودرا درجامعه نهادینه می کند. که دریک پروسه زمانی می تواند صدمات جبران ناپذیری را به یک حرکت ملی سر نوشت ساز وارد کند. ازطرفی هم وقتی جنبش های خشونت گرا به پیروزی می رسند و قدرت را در دست می گیرند، قادر به ایجاد سیستم های سیاسی  دموکراتیک و مستقل نیستند که بتوانند از توسعۀ اجتماعی و اقتصادی حمایت کرده و دمکراسی رادرجامعه برقرارو حقوق بشر را ارتقا بخشند.
علاوه برآن به تجربه دیده شده که شورش های خیابانی کوروبی دورنما باعث رویگردان شدن عناصر دو دل در اجتماع گشته و آنان را در طلب امنیت بیشتر به سوی نیروهای دولتی سوق می دهد. دولت ها در هنگام روبه رو شدن با شورش های خشن  با دسیسه قراردان خشونت آمیخته به جنبش ,می توانندبه راحتی اقدامات سرکوبگرانۀ خود را توجیه کنند. اما زور و فشاری که علیه جنبش های غیرخشونت زا , اِعمال می شود، معمولا افراد مُردد ودو دل علاقۀ بیشتری نسبت به نیروهای مخالف دولت یعنی اصلاحگران صلح جو میدهد. 

درارتباط با جنبش سبز این شیوه رفتاری کاملاً منطبق وضروری است تا بتواند افراد مُردد را که دربین حکومتیان وجنبش ایستاده اند رابسوی خود جذب کند, علاوه بر آن با این رفتار باعث آن می شود,که درجبهه مخالفان نیز ازبین نیروهای بینابینی و دودل کنده شده به صف جنبش افزوده شوند. ازطرفی اِعمال خشونت دولتی بر دگراندیشان، نقطۀ عطفی در مبارزات صلح آمیزاست. حملۀ دولت علیه تظاهر کنندگان صلح طلب می تواند جرقه ای باشد در تبدیل اعتراضات دوره ای به نهضتی سراسری واین همان چیزی است که بقاوپیروزی نهایی جنبش سبزبدان بستگی دارد.
 تفرقه پراکنی درصف مخالفان
جنبش های مسالمت آمیز قاعدتاً دراجماع دولتیان به نوعی تفرقه اندازی می کنند. زیرا دربرخورد مناسب با جبهۀ مقاومت مردمی، اختلاف نظرهایی وجود دارد، واغلب دولتها ازبرخورد با حرکت های اصلاحگرانه خودداری می کنند,درعوض جنبش های خشن وتخریبگررا به راحتی تار و مار کنند. سرکوب خشونت آمیز یک جنبش مسالمت آمیزغالبا در برداشت عموم مردم و نخبگان ازمشروعیت قدرت تأثیر دارد، و به همین جهت است که مقامات دولتی در برابر جنبش های غیر خشونت آمیز از فشار و سرکوب کمتری استفاده می کنند. البته این درقاعده است ,استثناً های هم می تواندباشد مثل دولت کودتایی کنونی ایران, که پاسخ یک جنبش صلح جویانه و عدالت خواهانه را با سُرب داد.

جنبش های مسالمت آمیز احتمال رویگردانی و عدم همکاری نیروهای پلیس و نظامیان را نیز بالا می برند، در حالی که اعتراضات خشونت آلود، توجیه کنندۀ نقش ماشین سرکوبگر دولت بوده و برداشت دولت از خود به عنوان مدافع جامعۀ مدنی را تقویت می کند. درصورتیکه مشی صلح خواهانه درپیوستن مجدد گروه ها وجمیعت هاو تشکل های پراکنده که موقتاً کنارکشیده اند ,مانند عموم مردم، نخبگان سیاسی، حقوق بگیران و نظامیان تأثیر به سزایی دارد.


صلح طلبی وعدالت خواهی
البته کنکاش فوق مخالف انقلابهای مسالمت آمیز نیست . زیراباپیروزی کم هزینه یک انقلاب غیرخشونت آمیز وموفق، با مشارکت قریب به اتفاق مردم، قدرت سیاسی رابا قدرت ناشی از قواعد مدنی از دولت غیردمکراتیک گرفته و تسلیم نهاد های جامعۀ مدنی می کند. نهاد هایی که قابلیت و مشروعیت آن ها موازی با نهاد های دولتی رشد یافته. همان طوریکه نهادهای موازی و غیر دولتی به تدریج بخش های بیشتری از وظایف مربوط به ادارۀ جامعه را در دست گرفته و خدماتی به مردم ارائه می دهند, می تواندمعادل مراکز و نهاد های دولتی برای مردم خدمت کند ,با این تفاوت که دراینجا صلح نهادینه شده,عدالت اجتماعی برقرار می گردد.

این امراز طریق شکل گیری سازمان های دموکراتیک متعلق به مجموعه جامعۀ سیاسی یعنی احزاب وتشکل های سیاسی وصنفی مانند انجمن ها ,اتحادیه ها , شوراها ,سندیکاها, جامعه زنان ,جامعه معلمان ,جامعه کارگران , پیشه وران ,دانشجویان ومراکز فرهنگی , هنری واجتماعات دینی و مذهبی انجام, وبا آگاهی دهی واطلاع رسانی دربین اقشار مختلف جامعه به ویژه لایه های میانی وزیرین, یعنی طبقه متوسط وخرده پا و زحمتکشان ومستعضعفان دراشکال متنوع  ونهایتاً بذرافشانی عمومی اندیشه جنبش (جنبش سبز) رادراقصا نقاط کشور پیش برند.

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

رهبری نظام درحال توطئه !


رهبرج.اسلامی بعد ازحوادث انتخابات جنجال برانگیزریاست جمهوری ایران که منجربه کودتای 22خرداد شد. نه تنهادیگرتوانایی رهبری جامعه راازدست داده, بلکه خود به عاملی بحران زا وبخشی از بحرانهای کشورمبدل گشته. بنابراین کسی که خود تبدیل به یکی ازموانع بزرگ عبوراز بحرانها ی کشورشده وبیت اش لانه توطئه چگونه ممکن است راهگشای مشکلات کلان مملکت باشد؟
ایشان زمانیکه آن اندک رودربایستی راهم درقضایای انتخابات کنارگذاشت وبجای برخوردلااقل بظاهرپدرانه باطرفین درگیرومردم بیگناه که کف خواسته هایشان رای من چه شد؟ انتخابات آزاد پس کی؟ بود .  با برخورد جناحی وانتساب خود به جناح خاصی از نظام,ازهرمنظرکه بنگرید صلاحیت رهبری را ازدست داده ومرتبه دینی سیاسی اش تاحد رهبریک جریان سیاسی خاص تنزل پیدا کرد. حتی دربین طرفدران خود هم جایگاهش بشدت افتُد کرده,  این همه رجزخوانی نه ازقدرت وقوت بلکه از ضعف وناتوانی اوست وگرنه رهبریکه ازپایگاه وحمایت ملی برخوردارباشد اورا چه نیاز به برقراری حکومت نظامی ومتوسل شدن به حربه شمشیروزوروبازوست! .  امروزجایگاه اونه قلوب حتابخشی ازمردم ایران , بلکه درکنارنظامیان کودتاچی وسوداگران زرپرست وزورگوست تاآغوش ملت ایران . درست همان جایگاهی که همه دیکتاتورهاو دیگرمستبدان تاریخ قرارداشتند ونهایتاً هم به زباله دان تاریخ پرت شدند.

رهبربارفتارهاونمایشهای که درسالهای رهبری اش و به ویژه بعدازانتخابات ازخودبجای گذاشت علاوه برمخدوش کردن مقام رهبریت خویش درنزدمردم, بااین عملکرد نابخردانانه ورفتارهای بیمارگونه اش کشوررا غرق بحرانهای ریزودرشت کرده وخودنیزعملاً به بخشی ازبحران های لاینحل امروز جامعه ایران مبدل شده است. که رهایی ازآنها نه تنها سهل وآسان نخواهد بود بلکه هزینه بس سگینی را برکشورتحمیل خواهد کرد.او امروزنه تنها ازرهبری واداره مملکت عاجزوناتوان است بلکه با ندانم کاریهای خود وتیم مشاورانش وبا خودداری ازمشورت  با برخی از مسئولین نظام که هریک حداقل  سی ویک سال تجربه کاری بعد از انقلاب را پشت سرخود دارند , دردنیای متوهم ودشمن ساز خود همه را دشمن خویش ونظام می انگارد که هیچ, کشتی راکه خود به قعر دریا هدایت وخود وکشوررا یکجا به لبه پرتگاه می برد را ناجوانمردانه به دیگران نسبت می دهد.
کوتاه سخن شاید ایشان امروزبتواند بکمک زوروسرنیزه که شیوه تجربه شده دیکتاتورهاست چند صباحی برمردم بی دفاع حکومت کند ولی دیری نخواهد پائید که سرنوشتش با سرنوشت دیگردیکتاتورهای تاریخ گره خواهد خورد! قطعاًشرایط فعلی کشورهمیشگی نیست وهمیشگی هم نخواهد بودوحرکت های اجتماعی هم مانند جریان آبهای روان زیرزمینی پیوسته وبلاانقطاع هستند ومعمولاً به شکل شبکه های متصل بهم درارتباط با هم عمل کرده ودرسفره های زیرزمینی برروی هم تلمارشده منتظرفرصت مناسبی می مانند, تابا مهیا شدن شرایط مناسب با یک جهش وفواران قدرتشان را بنمایش گذارندوهرآنچه را که وجود دارد اززیرتا زَبرزیروروکنند وآنروز برای نجات این کشتی که ایران باشد خیلی دیر خواهد بود.
در حال حاضر رهبردوراه بیشتر پیشروندارد یا باید از خرشیطان پائین آمده رضایت به مذاکره با رهبران معترضین وجنبش سبزبدهد, یا هم چنان بی اعتنا به خواسته های مردم به راه بی بازگشت وحاکمیت سیاسی , نظامی خود ادامه دهد.,با روش اول شاید راه حلی برای بحرانی که کشوررا فراگرفته وخود نیزازمسببان اصلی آن است  پیدا شود ومردم بتوانند حداقل به بخشی از خواسته های اساسی خود برسند وروزنه امیدی برای پایان دادن به این بحران یافت شود. درغیر این صورت ادامه این بحران به چنان سیلی تبدیل خواهد شد که او ودولت کودتایی اش را یکجا با خود خواهد برد.
واکاوی حوادث چند ماه گذشته نشان ازآن دارد که حرکت اجتماعی مردم درزیرنام جنبش سبز به اندازه ای ازبلوغ وپختگی لازم رسیده که این بارنتوان آنرا چون اعتراضات وحرکتهای مقطعی سالهای پیش از دوران اصلاحات درپستوی رعُب ووحشت حبس وموقتاً نفس راحتی کشید. پیش بینی می شود درصورت بی توجهی وهیچ انگاری خواسته های به حق مردم باید سران دولت کودتا وشخص رهبرمنتظراعتراضات گسترده وبی امان مردم در ماه های آینده باشند.
نهایتاً باید اذهان کردکه خواسته های مردم وظلم وجوری که دراین سالیان متمادی به آنان رفته ,مانند تجمعات همان آب های زیرزمینی است که درنقاطی اززیرزمین برروی هم تلمارمی شوند تا فرصتی برای غلیان وفواران پیداکنند و با فواران خود سیل خروشانی راه بیندازند. وامروزاین خواسته ها 31سی ویک سال است که درنهانخانه مردم تلمارشده ودرانتظارهمان فرصت مناسب برای طغیان وفواران هستند.
اگرروزنه تنفسی ویا مجرای برای خروج اندک اندک خواسته هایشان مهیا نشود, روزموعد چنان فوارانی خواهند کردکه دیگرهیچ خاروخاراسنگی راسرراه خودباقی نگذارند. همه اینها حکایت از آن می کنند که سال آینده می تواند سال حوادثات بزرگ ,سال تغیرات بنیادی و سال جابجای قدرت سیاسی ازحاکمیت کودتایی با دستان نیرومند مردم سبزاندیش به یک حکومت مردمی و دمُکرات وپس گرفتن کشوروته مانده انقلاب  ازدست غاصبان ونا محرمان ونا اهلان بدست سبزاندیشان وآینده سازان باشد.