۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

التماسنامه رهبربه میرحسین موسوی

اخیرًاعلی مطهری طی نامه سرگشاده ای ازآقای میرحسین موسوی خواست که خودش رابامواضع علی خامنه ای همآهنگ کند,قصداین نوشته آنست  به خواننده این توضیح رابدهدکه این نامه نه از جانب ایشان بلکه التماسنامه ای است ازسوی علی خامنه ای به میرحسین موسوی که دستم به دامانت کوتاه بیا که حکومتم روبه زوال است.لیکن به نیابت واز زبان ایشان. وگرنه علی مطهری به تنهایی وزنه ای نیست که بتواند چنین نصایحی رابه گوش موسوی زمزمه کند,  زمانیکه میرحسین مملکت اداره می کرد ایشان هنوزدرراه مکتبخانه ها بود.لذا هم خودش وهم "آقایش "می دانند که اللحُصول یگانه حریف قدر رهبر موسویست , علی مطهری ضمن ستایش همراه باکنایه ازشخصیت وخدمات موسوی به انقلاب دربخشی ازنامه خود (التماسنانه خامنه ا ی )می نویسد:به عقیده اینجانب شما در این بیانیه اخیرتان دردها را خوب بیان کرده اید اما درمان را نه . روح بیانیه و جان کلام شما این است که ما برای اصلاح به میدان آمده ایم نه برای انتقام گیری یا کسب قدرت و یا ویران گری .

جای بسی تاسف است که ایشان صداقت را فدایی مصلحت می کند ,بجای عیانگویی که ماموراست پیام التماس وآشتی" آقایش"را برای بقای خلافت اسلامی به گوش میرحسین برساندوغیرازاین هیچ. وگرنه میرحسین باهوشترازاینهاست که شیوه بیان وجمله بندی ایشان را ازشیوه فرمولبندی علی خانه ای که اتفاقاً هردوهم سالیان سال یکدیگررابخوبی از نزدیک محک زده ومی شناسند تشخیص ندهد.ایشان ازقول رهبرچنین به گوش میرحسین می رساند که گویا آشوب وبپاکنندگان وویرانگران نه گزمگان وویرانگران دولت کودتا بلکه ملت ایران وهواداران موسوی هستند!

مطهری درجای دیگری ازالتماسنامه خامنه ای خطاب به میرحسین می نویسد: شما در بیانیه های خود از قانون گریزی دولت و تمایل آن به استبداد و پاسخگو نبودن آن در مقابل مجلس و قوه قضائیه سخن گفته اید ، همچنان که اشارات و تصریحاتی به خشونت ورزی و کم توجهی مدیران این بحران به حقوق مردم داشته اید . آیا فکر نمی کنید که خاطیان این دو حوزه برای استمرار و توجیه تخلفات خود ، خواهان ادامه وضع موجود هستند و آرامش و وحدت ملی سم مهلک برای آنها است ؟ آیا فکر نمی کنید که وضع موجود ، دست رهبری نظام و بسیاری از مصلحان مجلس و قوه قضائیه را برای برخورد با این خاطیان (بخوانید مردمی که هشت ماه است می گویندرای ما کجاست؟) بسته است.

علی مطهری یافراموش کرده یاخود رابه فراموشی زده یاشاید هم دچارآلزایمای مصلحتی شده ویادش رفته که همین دولت خاطی وقانون گُریز را رهبرطی کودتای 22خرداد شخصاًروی کارآورده ,ایشان فرموش کردند که رهبرطی خطابه معروفش دردانشگاه تهران گفت: افکاراحمدی نژاد به بنده نزدیک تراست (آیا زیگنالی روشنتر از این که این دولت را من روی کار آورده ام ),حالااین چه طرح وترفندی است که ملت ایران وموسوی بپذیرند که عَلم گردان دولت کودتا می خواهد دولت دست نشانده خود را ادب کند, آیااین توهین به ملت وبه  شخص موسوی نیست ؟

دریک کلام خامنه ای عاجزانه ازموسوی می خواهد که کناربکشد تا ایشان بتواند این حرکت واین جنبش  را به راحتی سرکوب وملت منسجیم ویک پارچه را چند تکه وآنگاه فاتحه آنهارا یکی یکی بخواند!
 درعین حال حاضراست برای بقای خلافت اسلامی خود با موسوی کناربیاید به شرطی که اصولگرای موسوی ازجنس به اصطلاح  اصولگرای رهبرباشد!اما مطهری یک باره فراموش می کند که خود درمصاحبه تلوزیونی اش ازهمین خواسته های موسوی که همانا خواسته های یک ملت است دفاع کردودولت کودتا را دولت خشن وغیرپاسخگونامید. خوب مگرمیرحسین غیرازاینها گفته که برای بقای حکومت جوروستم شما کوتاه بیاد ودراین راه ,ناخواسته آبروواعتبارخورا برای ادامه ستمگریتان با تاریخ  معامله کند ذهی خیال باطل ! 

ایشان درقسمتی ازاین التماسنامه چنین افاضات می فرمایندوخطاب به موسوی می گویند: 
در بیانیه شما نکات مثبت و گامهایی به سوی اتحاد و رفع بحران دیده می شود مانند محکوم کردن رسانه های بیگانه ، تبری از شعارهای ضد اسلام و جدا کردن راه خود از راه خارج نشینان از همه مهمتر تأکید بر التزام به قانون اساسی ، گرچه یکی از اصول قانون اساسی اصل ولایت فقیه است و مطابق آن باید در معضلات اجتماعی و سیاسی نظر رهبری را فصل الخطاب بدانیم هرچند قانع نشده باشیم و در بیانیه شما به این اصل توجه لازم مبذول نشده است .
از سوی دیگر بخشی از این بیانیه نشان می دهد که جناب عالی میلی به پایان یافتن این بحران ندارید(بحران کودتاچیان را گویا قراراست موسوی پایان بخشد) و مایلید این شعله هر چند کم سوتر همچنان افروخته باشد ، البته به زعم خود برای دفاع از حقوق مردم ، در حالی که با فراهم شدن زمینه مناسب برای قانون گریزی و بسته شدن دست مصلحان قانونی ، حقوق مردم به شکل دیگری پایمال می شود و با بهره گیری دشمنان خارجی از این بحران ، اقتدار نظام اسلامی و منافع ملی نیز آسیب می بیند .
ایشان درجای دیگرغلط مبحث میکندوبه میرحسین می گوید: شماکه ازخارج نشینان ,ضداسلامیان ,ساختارشکنان دربیانیه اخیرتان خودرا مبرا ساخته اید, خوب یک باره ولایتمداری آقا راهم بپذیرید تاشاید بتوانیم طی پروسه ای برای نجات حکومت ولایی یک کمی پروبال دولت کودتا را قیچی کرده وشمارا با" آقا"(بخوانید آقارا با ایشان ,چونکه تا کنون کسی اشاره ای از موسوی برای آشتی با ولی جابرندیده است)  آشتی بدهیم وگرنه ادامه این سیل به راه افتاده درنهایت نه به شما ونه به ما رحم نخواهد کردغافل از انکه این سیل خروشان با میرحسین نه براو.
 والتماسانه از موسوی می خواهد به کمک "آقا" بیاید اگرایستاده گی کند دیریا زود حکومت "آقا "راسیل خروشان جنبش سبز با خود خواهد برد! وباز غلط مبحث می کند و بخشهای مربوط به ایرانیان خارج از کشوربیانیه موسوی را به شکلی مطرح می کند که گویا همه ایرانیان خارج کشوربه اصطلاح خوارج هستند,گویا ایرانیان خارج کشور قباله ایرانی بودنشان را که متعلق به ایرانند وایرانی تر ازاویندوایران هرجاکه باشند از آن آنان است را قبول ندارد.و درگفته میرحسین  سفسطه می کند ومی گویدشما که صف خودتان راازصف خارج نشینان متمایز ساختید جای تقدیر دارد.درحالیکه  میرحسین نه همه خارج نشینان بلکه بخشی از آنهارا  که به هیچ صراطی جزءمرام ومسلک نامعقول خود  پایبند نیستند اشاره داشت  نه همه ایرانیان خارجا ز کشور.
ومی گوید بااین وصف اگرشما  برگردید,مامی توانیم این قائله را بخوابانیم ,غافل از آنکه هم میرحسین وشیخ مهدی کروبی بارها اعلام کرده اندکه رهبری این حرکت اصلاحی با خود مردم است , ما باشیم یا نه باشیم این حرکت سبزبه راه خود ادامه خواهد داد. اما همانطورکه قبلاًهم اشاره کردم میرحسین جواب التماسنامه رهبررا برای آشتی وپشت کردن به مردم ,با دعوت از مردم به یک راهپیمایی با شکوه وعظیم در22 بهمن داد.وما مردم سبزاندیش جنبش سبزباحضورمیلیونی خود دراین روزسرنوشت سازیک باردیگربه دولت کودتا وعلی خامنه ای نشان خواهیم داد که نه ما اهل سازشیم ونه میرحسین که نماد ورهبراین جنبش است .


هیچ نظری موجود نیست: