۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

نقطه قوت جنبش سبز اینجاست !



بیش ازهشت ماه ازعمرپُرفرازونشیب جنبش سبزگذشت , بانگاهی اجمالی به مسیرطی شده می توان دریافت درحال حاضرنیاز فوری این حرکت اجتماعی چیست؟. الویت رابه چه چیزی باید داد؟ نقص وایراد کاردرکجاست؟ نقاط ضعف وقوتش درکجا بوده یا هست؟کجاها باید مورد انتقاد وکجا ها مورد تشویق قراربگیرد؟چه مقداردراین زمینه ها بدنه وچه مقداررهبری موفق یا (مقصر)ناموفق بوده اند؟درشرایط فعلی بیشترین نیرورادرکدام سمت وسوی آن باید گذاشت؟ ونهایتاً نقاط قوت وضعف آنرا چگونه باید رفع وحرکت بعدی آنرا ترسیم نمود؟

اگربرای آغازبحث اشاره ای به رفتارجنبش سبزدر22بهمن داشته باشیم خالی از لطف نخواهد بود,زیرا این عمل می تواند راهنمای خوبی برای سنجش نقاط قوت وضعف آن باشد. ازمنظرناظران بیطرف جنبش سبزبا پختگی که دراین روزازخود نشان داد,توانست تا حدودی حریف مقابل راغافلگیروتوپ رادرزمین آنها بچرخش درآورد وباحرکت بسیارسنجیده ومسالمت آمیز وبا پیروی ازپیام رهبران جنبش به ویژه میرحسین موسوی درپرهیزارخشونت وترویج گفتمان متقابل درعرصه مبارزه مسالمت آمیزموفق باشد. به مفهومی دیگراین یعنی تکامل وبالندگی این حرکت اجتماعی دراین مدت .

برای درک راحت ترموضوع :سه راس مثلثی رادرنظرمی گیریم  1.راس بالایی ,رهبری جنبش 2. راس سمت راست, محل گفتمان ودیالوگ 3.راس سمت چپ, بدنه جنبش (مردم حامی آن).خوب حالا بررسی راازسمت بدنه بسوی رهبری پیش می بریم .باید اذهان داشت بدنه جنبش توانسته دراین مدت باتمام فرازونشیبهای که طی کرده و یک پارچگی وانسجامی که ازخود نشان داده تا به امروزتوانسته مهُرعمل کرد وموفقیت خودرا درسینه تاریخ معاصر ایران بزند.دریک کلام بدنه جنبش سبزبا توجه به انواع فشارهای قرون وسطایی دولت کودتا وباسرگذشتی که تا کنون داشته . توانست ازیک آزمون نه چندان سهل وآسان سربلند بیرون آیدویقین درادامه راه پیش روبا پختگی وتجربه اندوزی بیشتری خواهد توانست به وظایف اش درارتباط باشیوه های متنوع مبارزه مسالمت آمیزوهمینطوردرارتباط با رهبری جنبش احساس مسئولیت بیشتری کرده وبا همآهنگیهای لازم به شکل پیوسته وهمبسته ازپائین ببالاو متقابلاً ازبالا به پائین منسجیم ومتمرکزعمل نماید. برای جلوگیری ازطولانی شدن بحث ازوارد شدن به عرصه نقاط ضعف جنبش که چندان هم برجسته نیستند بناچار صرف نظر می شود.

درراس سمت راست مثلث  یعنی درعرصه دیالوگ ماتاکنون بخوبی دریافتیم که پاشنه آشیل دولت کودتا درشرایط فعلی مبارزه مسالمت آمیز,طرح مسله گفتمان ودیالوگ با حریف مقابل است .زیرا طرف مقابل ازنشتن پای میزمذاکره مثل جن از بسم الله می ترسد. درست همانجایکه نقطه ضعف اوست نقطه قوت ما همانجاست !دقیقاً همانجایکه اومی خواهد ما رابه سوی خشونت سوق دهد , تلاش جنبش سبز باید این باشد که ازراس هرم قدرت تا رده های پائین را بکشاند به سرمیزمذاکره .
ازطرح بحران کلان هسته ای گرفته تا بحرانهای چون عدم اجرای قانون اساسی ,حقوق بشر, وضعیت بد معیشتی مردم , اوضاع نابسامان اقتصادی کشور,وضع وخیم کارگران ومعلمان وزنان ودانشجویان ,بانکها وغارتگریها ی ازاین دست بسیاراندو ازهمه مهم تر برگ برنده اصلاحی یون بازگشت به شعارهای اصیل انقلاب مثل آزادی تظاهرات ومتینگ آرام ,برگزاری کنگره وسخنرانی ,انتخابات آزادوگفتمان رودرروبا سران دولت کودتاو....اگر بازگشت به شعارها ووعده های انقلاب برای کودتاچیان به مثامه پایان خط است ,درست همانجا برای جنبش سبزنقطه آغازین وتولدی دوباره است . هریک ازاینها می تواند نقطه قوت جنبش محسوب بشود.ما باید بتوانیم ابتکارعمل را از حریف بگیرم اگرازگفتگوومذاکره رودرروطرفه رفتند.می توانیم دردنیای مجازی با مصاحبه ها  وپرسش وپاسخ ها ,افشای غارتگرهای کودتاچی ها ووابستگان بیت رهبری ,اززَبر تا زیر را به چالش کشیده و به بالابردن شعورسیاسی اجتماعی جامعه کمک کنیم ونگذاریم موتورحرکتی جنبش روبه کُندی برود .

درراس بالایی مثلث به بررسی اجمالی رهبری ووظایف آن می پردازیم : هرحرکتی اجتماعی چه درعرض وطول وچه درسطح وعمق (چه به لحاظ کیفی وچه به لحاظ کمی ) نیازمند رهبری منسجیم ومتمرکزاست .  لذا آن حرکت اجتماعی می تواند دورنمای موفقیت آمیزی داشته باشد که ازیک رهبری متمرکز وقدرتمندی برخوردارباشد. البته این بدان معنا نیست که جنبش سبز رهبری مناسبی ندارد ویا خوب عمل نکرده .هدف ازطرح این موضوع برای این است که درحرکتهای بعدی هم رهبری وهم مردم حامی جنبش به شکل کاملاً مشخص ومتمرکز وسازماندهی شده عمل نمایند تا بتوان با حداقل تلفات به پبشروی این حرکت اجتماعی کمک کرد.

مورد خطاب این نوشته هم حامیان جدی این جنبش وهم آقایان خاتمی وکروبی وموسوی است وانتظار می رود همانطوریکه تا کنون درمجموع نسبتاً خوب عمل کرده اند بعدازاین هم با تمرکرزوانسجام برنامه وبا تصمیماتشان درراس این حرکت ,اما درارتباط تنگاتنگ با بدنه یعنی مردم بیشتروبهترعمل بکنند.هیچ نیرویی وهیچ لشکری بدون یک فرماندهی مقتدرومتمرکز نمی تواند درمیدان جنگ به پیروزی نهایی دست یابد.لذا همانطوریکه تاکنون مرسوم بوده وهست ,رهبری جنبش باید بتواند با معیارها  وتجربه های که ازگذشتگان بجای مانده وهنوزهم بقوت خود باقی هستند. با دریافت اطلاعات وپیام ها ار بدنه جامعه وجنبش وآنالیزآنها وسپس هدایت آنها مجداً به بدنه جنبش مردم را سازماندهی ورهبری بکند .

نمی شود یک حرکت اجتماعی با این وسعت وعظمت را به شکل پراکنده وغیرمتمرکز رهبری کرد. اینکه همه مردم تک تک رهبرند واین جنبش را خود مردم رهبری می کنند این تعارفی بیش نیست .مردم تک ,تک فقط می توانند دردرک وارتقای شعورسیاسی اجتماعی خویش رهبرباشند وهمراه جمع با توسل بخردجمعی دررهبری اجتماعی شرکت کنند. دریک حرکت میلیونی که می رود یک حادثه بزرگ تاریخی راخلق کند همه مردم نمی توانند درمقام رهبری واجرای قراربگیرند.مردم ازجایگاه خودعمل می کنند ورهبری نیز ازجایگاه خود بایدعمل کند.  امید است هم درعرصه حضورکمی وهم درعرصه گفتمانی بدنه جنبش وهمینطور رهبری آن بتوانند با یک انسجام کامل ومتمرکزانه پیش بروند .نقطه قوت جنبش سبزدروحدت ویگانگی رهبری آن با بدنه آن است.




    

هیچ نظری موجود نیست: