۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

یگانه راه باقیمانده اعتصاب, تحصن ,بست نشستن


حاکمیت جابرانه خامنه ای تمامی راه های تنفسی جامعه رابرای معترضین بسته و هیچ روزنه امیدی برای مذاکره وگفتگوباقی نگذاشته است. درچنین شرایطی که تمامی راه های تنفسی درکشورازآن کوره ده گرفته تا به مراکزشهرستانها واستانها دراشغال نظامیان کودتاچی است وهیچ  ملاحظه ای را برای برون رفت از این بحرانیکه سراسر کشوررافراگرفته نمی کنند. یگانه راه باقیمانده پیش روی مردم معترض غیر ازبرپایی اعتصابات سراسری و رفتن بسوی یک نهضت مقاومت ملی چه می تواند باشد.

 
باحاکم جباری که نظام برآمده ازیک انقلاب عظیم رامُبدل به خلافت اسلامی مسلح به استبداد دینی کرده وتمامی مراکزعمومی وخصوصی را به تصرف گزمگان نظامی کودتایی خوددرآورده ,چگونه می بایست رفتارکرد؟باچه زبانی باید باآن به دیالوگ نشست؟ حکومتی که ازتکیه ها تابه امامزاده ها ازامامزاده ها تا به حسینیه ها ازحسینیه ها تا به خانقاه ها ازخانقاه ها تا به مساجد ازمساجد تا به مکاتب ازمکاتب تا به مدارس از مدارس تا به دانشگاه ها از دانشگاه ها تا به کارگاه ها از کارگاه ها تابه مزارعه از مزارعه تا به کارخانه ها از کارخانه ها تابه بیمارستان ها از بیمارستان ها تا به شرکت های خصوصی ازشرکتهای خصوصی تا به حجره های بازاراز حجره های بازار تا به حریم خصوصی از حریم خصوصی تا به نفس کشیدن راازیک ملت سلب ومردم راچون مغولان مهاجم به اسارات گرفته, آیا راهی جزء راه اعتراض, راه قیام ملی برای مردم اسیرباقی مانده؟

با حاکمی که دربرابرمیلیون ها انسان تماشاگر به چهره مردم مقابل خود می نگرد وبه دروغ میگوید حاکمیت اش پنجاه (50) میلیون حامی وطرفداردارد! آیا می شود به زبان انسانی ومدنی گفتگوکرد ؟ آیا باکسی که درسربه نیست کردن بهترین فرزندان این آب وخاک نقش ومسئولیت داشته با چه زبانی جزءزبان اعتراض می توان سخن گفت؟  این تجربه تاریخی است که حاکمان و دیکتاتورها تنها دربرابریک نهضت عمومی ویک قیام همگانی حاضر به تسلیم شدن ویا مذاکره با نماینده گان یک ملت هستند. دیکتاتورحاکم بر ایران نیزتافته جدا بافته ای ازجباران دیگرتاریخ نیست,این راتجربه سی ویک ساله (31) بعد ازانقلاب هم به اثبات می رساند.
معقولانه ترین راه پیش رو برای عقب زدن این حاکمیت ویا حداقل وادارکردن آن به پاسخگویی.راه اندازی یک نهضت مقاوت ملی ویک بسیج عمومی است . ازآنجمله وبه ویژه رفتن وبست نشستن دربیت آیات عظام چیزی که قبلاً هم درتاریخ کشورما مرسوم بوده وبعضاًهم مثبت واقع شده . به اعتقادم عقلایی جنبش سبز مستقیم ویا غیر مستقیم می توانند دراین مسیرپیشقدم شده واین یگانه راه باقیمانده را همراه مردم حامی شان آغازنمایند. نیاز چندانی به سروصدا نیست عده ای که دربین شان یکی دونفرشخصیت شناخته شده باشد درصورت امکان دورهم جمع شده دریک حرکت جمعی کوچک,مثل یک دیدارمعمولی که معولاً این آقایان درعرض هفته با مردم دارند می روند به بیت یکی از آیت الله ها بست می نشینند .درغیر این صورت بطورفردی عمل کرده درآنجا به هم ملحق می شوندوشروع می کنند به اعلام خواسته ها ودادخواهی ازجورو ستم حکومت جابر و آنگاه مردم جان به لب رسیده با شنیدن این خبردرحمایت ازاین حرکت وسُنت دیرینه به آنان می پیوندند.
دراین حرکت اعتراضی تکلیف دودسته از مردم معین خواهدشد,یک دسته آقایان آیات عظام با این مضمون که درکنارملت هستند یا درکنارحاکمیت جابروتکلیف برهمگان روشن می شود. اگراین آقایان دروازه های خانه هایشان را به روی معترضین رژیم برای دادرسی وتظلم خواهی وبرای تعین وتکلیف دولت کودتا بازگذاشتند که خوب تکلیف روشن است با استقبال مردم روبروخواهندشد .درغیراین صورت می توانند ازهرحیث مورد غضب مردم واقع شده وازسوی آنان طرد ومعروف به روحانیون خلافتی شوند!
هدف ازاین بست نشستن ها می تواند طرح دوموضوع مهم یعنی رفراندم برای تعین تکلیف حاکمیت فعلی و برگزاری انتخابات واقعاً آزاد باشد.عمل بست نشستن خودبخودباعث خواهدشدکه اعتراضات به یکایک شهرها سرایت وبه یک حرکت پیوسته وهمگانی تبدیل شود.چراکه معمولاً دراغلب شهرهای بزرگ مذهبی یکی دوعالم مجتهد وجود دارد, به عنوان مثال رفتن وبست نشستن دربیت آیت الله جوادی آملی ,آیت الله موسوی اردبیلی , آیت الله طاهری اصفهانی ,آیت الله طاهری خرم آبادی آیت الله صانعی, آیت الله شبیری زنجانی , آیت الله امامی کاشانی , آیت الله بیات زنجانی ,آیت الله نوری همدانی , آیت الله صافی گلپایگانی ونیز رفتن به سراغ آیت الله های که با وجوهات مردم ارتزاق می کنند اما بر علیه مردم هستند. حتا رفتن به سراغ امام جمعه های حکومتی زیرا با این عمل آنها را وادارخواهیم کرد که یابا مردم باشند یا با حکومتیان وسروصدای این حرکت درشهرها طنین اندازشده و اعتراض ها برخواهد خاست!
دراین مرحله است که حاکمیت کودتا دربرابرعمل انجام شده قرارگرفته .یا باید تن به مذاکره با رهبرا ن جنبش سبز بدهد ویا یک سرکوب سراسری راه بیندازد اما این باررژیم مستبدوگزمگانش ناچارخواهندشد درکنار مردم معترض به آیات عظام هم تعرض وبه روی آنان سلاح بگشایند واین تقریبا غیرممکن به نظر می آید.اگرمرتکب چنین عملی شوند می شود گفت که خودشان بدست خودشان درتشعیع جنازه خود حاضر شده اند .پس درهردوصورت اگرسنجیده ومتمرکزعمل شود برنده نهایی حتا درصورت سرکوب احتمالی جنبش سبزمردم خواهندبود.  چرا ؟ برای اینکه توانسته اند بااین حرکت خود جنبش راسراسری وآنرا تبدیل به یک نهضت مقاوت ملی وآینده اش رابیمه  کنند.

هیچ نظری موجود نیست: