۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

درستایش شیخ اصلاحات



قاعدتاً ما ايرانی ها آدمیان کم وبیش شاید هم کمی بیش از کم وبیش  شکاک و بد بینی هستیم, گویا بخواهی نخواهی آن به نوعی از کودکی باما زاده شده ,شاید هم اکتسابی باشد وازمحیط گرفته باشیم ,ولی بی دلیل ومنطق هم نیست ازبس که همیشه فریب وکلک خورد ه ایم ,چشمان ترسیده خلاصه شدیم مثل آدم های مارگزیده,ازهر ریسمان سیاه وسفید می ترسیم. تا ماررابه عینه با چشم خودنبنیم وبا دستان خود لمس نکنیم  وجود آنرا باورنمی کنیم .به همين خاطر است که اگر کسی آفتاب را درچله تابستان نشانمان دهد وتاکید بر روزبودن بکند , آنچه که بلافاصله به ذهن مان خطور می کند اين است که نکند طرف دارد به ما کلک می زند و فریب مان می دهد.
چراراه دوری برویم ، همين يارانه های نقدی ریکارانه ای که دولت کودتای احمدی نژاد می خواست برای بقای خود سرمایه گذاری کند,ولی دُم خروس قبل از خودش پیداشد ومردم آگاه باتجربه هم آنرا نپذیرفته وپس فرستادند.  اگردر هر جای دنيا دولت دیگری  می گفت ,می خواهم ماهانه به عنوان  کمک هزینه  به حساب شما اینقدر پول واریز کنم، مردم از خوشحالی بال درمی آورند.ولی در کشور ما دولت می گويد می خواهد به حساب ما پول بريزد، ما اعتراض می کنيم و می گوييم خيلی ممنون، نمی خواهيم,مارابه خیرتو امُیدی نیست شرمرسان ای «توست«! این اشاره را کردم تابرسیم به آنکه نگاه اجمالی داشته باشیم به شخصیت شیخ مهدی کروبی وصداقت وشجاعتی که دراوهست , که بسیاری ازما ها آنرا باور نمی کردیم وشاید خیلی ها الان هم باورنکنند.
یعنی می گفتند آقای کروبی آدمی است صادق,شجاع درعین حال مدیرومُدبر, ما به خاطرهمان ذهنییات بدبینی و ديرباوری مان و اين که نکند بازکاسه ای زير نيم کاسه باشد باورمان نمی شد. لذا ديديم که ايشان با شجاعات هرچه ستودنی که برخاسته ازصداقتش بوددرتمامی عرصه های رقابتی ,مبارزاتی خود درانتخابات وهمینطور در مناظره های تلويزيونی ,در مقابل احمدی نژاد قرار می گرفت وازمواضع خودش بدون اینکه توجهی به این داشته باشد که بازی با تیم احمدی نژاد ,یعنی بازی با بودونبودخود وسرنوشت خوداست ازخواسته های بحق مردم دفاع می کرد.
یا مثلاً دیده می شد که ايشان رو در روی کسانی مثل محسنی اژه ای ,فلاحیان ,مصباح یزدی ,سعید مرتعضوی قرارمی گرفت ومی گفت که کروبی بيدی نيست که با اين بادها بلرزد، من وخانواده ام خودمان را برای پرداخت تمامی هزینه هادرراه خق وعدالت مهیا کرده ایم .و ديديم که چگونه اوباشان حکومت فرقه ای نه یک باربلکه بارها به کتُکش گرفتند وعمامه اش به زمین پهن کردندو به طرف اش لنگه کفش پرتاب کردند، سرش را به ناجوانمردی شکافتند, اتومبيل اش به گلوله بستند؛ فرزندش به قصد لابدُ دفع فتنه تا پای کُشتن بردند ونهایت پرده حجم وحیا چنان دریدند , و بی شرمی وبی حرمتی به انجا رساندند که نمای منزل مسکونی اش به رنگ آغشته ودرمنظردید همسایگان خاندانش راموردهدک وحرمت قراردادند. اما شیخ شجاع این بارهم یک پاسخ بیش برای اوباشان وگزمگان علی خامنه ای نداشت وآن این بود, بنده وبستگانم خودرا برای پرداخت هر هزینه ای آماده کرده ایم !مرحبا برتو ای شیخ که با چنین رفتاری , رهبرجمهوری اسلامی راسکه یک پول کرده ,کُوس رسوایش برآسمان جهان طنین انداز کردی.
اما این همه کافی نیست , علاوه برصداقت وشجاعت ایشان که قابل تحسین , درسیاست ورزی هم ایشان بسیار پخته عمل می نماید یعنی درایت وشجاعت رایکجا دارد ,از این روهم دراصول هم در اجزاء تا کنون درکُل بازی را خوب پیش برده وهچون یار وهمسنگر دیرینه خویش میرحسین موسوی دراجزاءنرم اما دراصول قرص ومحکم تا کنون ایستاده. ودیدیم درمقابل نظارگری رهبر به رئیس دولت کودتا باصراحت تمام گفت ,چون آقای خامنه ای حکم رياست جمهوری شمارا تنفيذ کرده است، شمارا به عنوان رئيس دولت می شناسم,اما با تما م این حرفها دولت تان را نامشروع می دانم ,واین  شجاعتی را طلب می کرد,به مراتب  بالاتر ازمناظره رودررودرمناظرات تلوزیونی , یا درافتادن با آدم خوارهای به مانند اژه ای وفلاحیان ,مصبح یزدی ونیری و...این عمل یعنی خود«آقا« وحکومتش رانامشروع دانستن وکل حکومت ولایی خامنه ای راباطل خواندن. بدین خاطر است که صراحت لهجه وشجاعت شیخ سبز اصلاحات رامی ستايم وبرایش احترام فوق العاده ای قائلم.

هیچ نظری موجود نیست: