۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

توانایی جنبش های صلح آمیز



استفاده ازاسلوبهای قهرآمیز درجنبش های اجتماعی هزینه های فراوانی ازجمله هزینه های تاسف بارانسانی را برپیکره این جنبشها تحمیل می کند.هرچند که اغلب این جنبش هادرذات خود ازماهیت صلح آمیزی برخوردارهستند, ولی بیشتردرتله ای از قبل طراحی شده حکومت ها گرفتارمی شوند.  اگردوراندیشی ودرایت کافی نداشته وبه موقع ازآن بیرون نه جهند مجری بی ارج ومواجب خشونت تحمیلی حاکمیتی می شوندکه پاشنه آشیل وطلسم نجاتش بر پایی آشوب ها وبلواهاست.
سالیان سال است جوامع بشری با طی کردن هزاران فرسنگ ازراه دشوار آزادی ودمُکراسی , با دادن قربانیانی بس بیشمارتوانسته به جامعه متمدن امروزی برسد, وبا اقداماتی بسیار ساده وابتدایی مثل دورهم جمع شدن ها,نشست وبرخاست کردن ها ,تجمعات ,گردهمآیی هاوچاره جویی ها ونهایتاً با به راه انداختن جنبش های اجتماعی خُرد وکلان توانست, دربرابرجنگ ها وجنگ افروزیها ایستادگی کند. حاکمیت های غیرمردمی وجبارمنش رابه چالش کشیده وآنهارا واداربه اصلاح روش حکومتی خودنماید ,خواستار حاکمیت مردم بر مردم گردد,خواستاربر چیده شدن استعمارواستبداد واستثمارشودوعلیه هرچه قانون سرنیزه و زورگویی ونظامی گری وتبعیض نژادی وتبعیض طبقاتی است, صدای اعتراض خویش به گوش جهانیان برساند.
برتری مبارزات صلح آمیز
مبارزات خشونت آمیزازآنجایی که اغلب دارای هزینه های فراوانی بوده ونهایتاً هم با شکست مواج می شده باگذشت زمان,   کارایی وکاربُرد خود را از دست داده وناچاراً درمسیرمبارزات صلح آمیز قرار گرفتند.درهمین دهه های گذشته شاهداین بودیم که جنبش های اجتماعی خشونت گریزنه تنها با طرح مسئلۀ حقوق بشر منجر به اصلاحات مهم سیاسی و اجتماعی درجوامع خودشدند ، بلکه موجب سرنگونی بسیاری ازرژیم های سرکوبگرشده و رهبران آنهارا برکنار,درمواقعی هم رهبران  را وادار به تغییر ماهوی شیوه حکمرانی خویش کرده است. نتیجه اینکه، این نوع مقاومت های صلح آمیزتوانستند از نوعی راهکار وراهبرد موقتی که بیشتردرحوزه اخلاقیات وفرهنگ ها فعال بودند ، تبدیل به یک شیوۀ مبارزاتی متفکرانه شده ونهادینه گردند.  با شیوه های   نافرمانی, مدنی مثل اعتصابات ,تظاهرات ,عدم خرید ازفروشگاه های دولتی ,تحریم شبکه های صوتی وتصویری دولت ها, عدم پرداخت مالیات به دولت ها ,بی اعتنایی به فرامین حکومتی , ایجاد نهادهای خود جوش مردمی بجای سازمانهای حکومتی موفقیت های عظیمی در زمینه های حقوق بشر وحتی برکناری حکومت های جابرودیکتاتوربدست آورند.

سالیان متمادی چنین تصور می شد که سرنگونی رژیم های جباروخودکامه تنها از طریق مبارزات قهرآمیز وجنگ های پارتیزانی خلقها یا دخالت نظامی کشورهای بیگانه میسر است. اما بعدها جنبشها باآگاهی که بدست آورداند, به تجربه دریافتند که مشی صلح آمیز می تواند, عملا قدرتمندتر ازمشی خشونت آمیز عمل کند. برخی تحقیقات علمی نشان می دهند که درخیلی از کشورهادرزمینه های دمُکراتیزه کردن جامعه وپالایش دولت های غیر پاسخگو و اداره کشوربا شیوه های نوینی مثل فدرالیسم دمُکراتیک, اقدامات صلح آمیز اغلب همرا باموفقیت بوده، در حالی که موفقیت اقدامات خشونت آمیزفقط در برخی از کشورهای عقب نگه داشته شده آنهم درحالت های نادر موفقیت نسبی داشته.  
راهکارهای مسالمت آمیز
عوامل بسیاری برای رویگردانی انقلابیون وتحول خواهان بنیادین از قیام های خشن و تخریبگرو روی آوردن آنان به مشی صلح آمیز دردست است. یکی از سبب های این امرگسترش آگاهی فزاینده ای است, نسبت به هزینه های قیام ها وجنگ های مسلحانه. حتی هنگامی که یک جنبش انقلابی با توسل به خشونت پیروز می شود، همراه با پیروزی خشونت آمیخته با خودرا درجامعه نهادینه می کند. که دریک پروسه زمانی می تواند صدمات جبران ناپذیری را به یک حرکت ملی سر نوشت ساز وارد کند. ازطرفی هم وقتی جنبش های خشونت گرا به پیروزی می رسند و قدرت را در دست می گیرند، قادر به ایجاد سیستم های سیاسی  دموکراتیک و مستقل نیستند که بتوانند از توسعۀ اجتماعی و اقتصادی حمایت کرده و دمکراسی رادرجامعه برقرارو حقوق بشر را ارتقا بخشند.
علاوه برآن به تجربه دیده شده که شورش های خیابانی کوروبی دورنما باعث رویگردان شدن عناصر دو دل در اجتماع گشته و آنان را در طلب امنیت بیشتر به سوی نیروهای دولتی سوق می دهد. دولت ها در هنگام روبه رو شدن با شورش های خشن  با دسیسه قراردان خشونت آمیخته به جنبش ,می توانندبه راحتی اقدامات سرکوبگرانۀ خود را توجیه کنند. اما زور و فشاری که علیه جنبش های غیرخشونت زا , اِعمال می شود، معمولا افراد مُردد ودو دل علاقۀ بیشتری نسبت به نیروهای مخالف دولت یعنی اصلاحگران صلح جو میدهد. 

درارتباط با جنبش سبز این شیوه رفتاری کاملاً منطبق وضروری است تا بتواند افراد مُردد را که دربین حکومتیان وجنبش ایستاده اند رابسوی خود جذب کند, علاوه بر آن با این رفتار باعث آن می شود,که درجبهه مخالفان نیز ازبین نیروهای بینابینی و دودل کنده شده به صف جنبش افزوده شوند. ازطرفی اِعمال خشونت دولتی بر دگراندیشان، نقطۀ عطفی در مبارزات صلح آمیزاست. حملۀ دولت علیه تظاهر کنندگان صلح طلب می تواند جرقه ای باشد در تبدیل اعتراضات دوره ای به نهضتی سراسری واین همان چیزی است که بقاوپیروزی نهایی جنبش سبزبدان بستگی دارد.
 تفرقه پراکنی درصف مخالفان
جنبش های مسالمت آمیز قاعدتاً دراجماع دولتیان به نوعی تفرقه اندازی می کنند. زیرا دربرخورد مناسب با جبهۀ مقاومت مردمی، اختلاف نظرهایی وجود دارد، واغلب دولتها ازبرخورد با حرکت های اصلاحگرانه خودداری می کنند,درعوض جنبش های خشن وتخریبگررا به راحتی تار و مار کنند. سرکوب خشونت آمیز یک جنبش مسالمت آمیزغالبا در برداشت عموم مردم و نخبگان ازمشروعیت قدرت تأثیر دارد، و به همین جهت است که مقامات دولتی در برابر جنبش های غیر خشونت آمیز از فشار و سرکوب کمتری استفاده می کنند. البته این درقاعده است ,استثناً های هم می تواندباشد مثل دولت کودتایی کنونی ایران, که پاسخ یک جنبش صلح جویانه و عدالت خواهانه را با سُرب داد.

جنبش های مسالمت آمیز احتمال رویگردانی و عدم همکاری نیروهای پلیس و نظامیان را نیز بالا می برند، در حالی که اعتراضات خشونت آلود، توجیه کنندۀ نقش ماشین سرکوبگر دولت بوده و برداشت دولت از خود به عنوان مدافع جامعۀ مدنی را تقویت می کند. درصورتیکه مشی صلح خواهانه درپیوستن مجدد گروه ها وجمیعت هاو تشکل های پراکنده که موقتاً کنارکشیده اند ,مانند عموم مردم، نخبگان سیاسی، حقوق بگیران و نظامیان تأثیر به سزایی دارد.


صلح طلبی وعدالت خواهی
البته کنکاش فوق مخالف انقلابهای مسالمت آمیز نیست . زیراباپیروزی کم هزینه یک انقلاب غیرخشونت آمیز وموفق، با مشارکت قریب به اتفاق مردم، قدرت سیاسی رابا قدرت ناشی از قواعد مدنی از دولت غیردمکراتیک گرفته و تسلیم نهاد های جامعۀ مدنی می کند. نهاد هایی که قابلیت و مشروعیت آن ها موازی با نهاد های دولتی رشد یافته. همان طوریکه نهادهای موازی و غیر دولتی به تدریج بخش های بیشتری از وظایف مربوط به ادارۀ جامعه را در دست گرفته و خدماتی به مردم ارائه می دهند, می تواندمعادل مراکز و نهاد های دولتی برای مردم خدمت کند ,با این تفاوت که دراینجا صلح نهادینه شده,عدالت اجتماعی برقرار می گردد.

این امراز طریق شکل گیری سازمان های دموکراتیک متعلق به مجموعه جامعۀ سیاسی یعنی احزاب وتشکل های سیاسی وصنفی مانند انجمن ها ,اتحادیه ها , شوراها ,سندیکاها, جامعه زنان ,جامعه معلمان ,جامعه کارگران , پیشه وران ,دانشجویان ومراکز فرهنگی , هنری واجتماعات دینی و مذهبی انجام, وبا آگاهی دهی واطلاع رسانی دربین اقشار مختلف جامعه به ویژه لایه های میانی وزیرین, یعنی طبقه متوسط وخرده پا و زحمتکشان ومستعضعفان دراشکال متنوع  ونهایتاً بذرافشانی عمومی اندیشه جنبش (جنبش سبز) رادراقصا نقاط کشور پیش برند.

هیچ نظری موجود نیست: