۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

میرحسین با هرکسی وحدت نمی کند ...



مطلبم درجنبش راه سبز(جرس)


اخیراازاینسوواونسوصداهای برای رسیدن به وحدت ملی به گوش می رسد, که فاقد هرگونه مفهوم روشنی از وحدت ملی است. اما مطرح شدن همین امرباعث می شود تا اینکه پرشسهای به ضمیر انسان خطورکند ,ازآنجمله کدام وحدت ملی وبرای چه؟ازسوی چه کسانی ویا جریانهایی ؟ عَلم گردانان این طرح متعلق به کدام جناح ویا جناح های سیاسی هستند؟ سرچشمه شان از کجا آب می خورد؟چه اهدافی را ازطرح  وحدت طلبی دنبال می نمایند؟ وحدت طلبیشان ازقوتشان است یا ازضعفشان وپرسشها واماهای ازاین دست. درخلاصه ترین شکل ممکن برای توضیع این بحث می توان , دو مفهوم با دوبرداشت مشخص از وحدت ملی رادرنظرگرفت، یک نوع برداشت ومفهوم این است که ,درشرایط کنونی جامعه ایران جامعه‌اى متشکل ازمردمى یکپارچه برای رسیدن به مجموعه ای ازخواسته هاواهداف مشترک ازجمله آزادی خواهی ,برابری طلبی ,عدالت جویی ,تغیرشیوه حکومتی,واحترام به حقوق متقابل است.
لذا مردم باتوجه به آنچه که اشاره شدوبااغماض ازبعضی گرایش‌هاى سیاسى و عقاید مختلف شان برای رسیدن به اهداف مشترکشان, درظاهرنسبت به هم  تعارض ویا تقابلى ندارند. اما اگرچنین پنداریم که اتحادها درتمامی فصول سیاسی می توانند,بدون داشتن نقاط اشتراک و بدون پیش شرطها و قراردادها, درمسیرتامین منافع ملی به سرانجام برسند ,نه تنها منطقی نیست بلکه خوشبینانه هم است .زیراهروحدت واتحادی دارای اهداف ودورنمای است که اگرتامین نشود ,یا حداقل دورنمای ازآن دیده نشود,درعمل نیزوحدتی درکارنخواهد بود ویادرصورت نزدیکی بهم ,آنقدرستُ وضعیف خواهدبود که در میانه راه چون حلقه ضعیف شده زنجیری  با کوچکترین تلنگری ازهم خواهد گُسست . اتحادی می تواند درعرصه عمل به وقوع بپیونددکه عینیت اجتماعی داشته باشد ,مثل ائتلاف احزاب سیاسی دربسیاری از کشوریهای دمکراتیک دنیا برسراهداف ونکات مشترکشان برای پیشبرد اموراجتماعی با حفظ مواضع ونظرات خود.اما نوع دیگروحدت وائتلاف موقعی به وقوع می پیوندد که خطری کل جامعه را تهدید کند, مثال زنده اش تهاجم غیرمستقیم آمریکا وعراق به ایران بعد از انقلاب دراینجا یگانگی مردم ووحدت ملی یک ضرورت حیاتی است . دیدیم که چگونه برای حفظ وبقای کشور,ملت دست به یک اتحادبزرگ ملی باگرایشها وسلایق مختلف سیاسی آن دوران زد ,یعنی یک اتحاد میهنی تمام وکمال که درتاریخ ماندگارشده وقابل ستایش است .

 موضوع وحدت ملی(وحدت داخلی) بین جریانهای سیاسی با بینشهای متفاوت, باوحدت ملی درمقابل تهاجم دشمن خارجی ویا حوادث غیر مترقبه با هم قابل تفکیک ومتمایزند لذاازاین حیث بایدموردتوجه ویژه ای واقع شود. آنچه که بدان اشاره شدبیانگرخواست اکثریت مردم ماست ,یعنی اینکه درهروحدتی که قرار است صورت بگیرد تک تک مردم باید این حس را داشته باشند که ازاین وحدت وسرانجام آن چیزی نصیب آنان خواهد شد یا نه ؟.آیا به حقوق حقه خود خواهند رسیدیانه ؟آیا پاسخی برای خواسته های جنبش سبز خواهند گرفت یا نه؟آیا درکنارآزادی خواهی به عدالت اجتماعی هم خواهند رسید؟آیا ازآزادی های یک عده اقلیت کودتاچی که به ناحق مالک  آن شده ودیگران را از آن محروم کرده اند به آنان هم چیزی خواهد رسید؟آیاازمنابع سرشارملی که متعلق به همه است به آنان هم چیزی خواهد رسید؟آیا ازدرآمدهای نفتی کشورکه بین اقلیتی نظامی وغیر نظامی تقسیم می شود به سبد خانوارآنهاهم چیزی ریخته خواهد شد؟آیا منافع فروستان ایجاب می کندکه با فراستان وحدت کنند؟ از نظرنگارنده جزء درمواقع حیاتی که اجتناب ناپذیراست درمواقع دیگرضرورتی به وحدت نیست , ستمدیدگان یا به قولی آسیب پذیران اجتماعی فقط دریک مقطع مجازند با مخالفان  طبقاتی خودبه وحدت برسند .

1. به شرطی که دراین وحدت واتحاد مجموعه منافع آنان تامین شود2. وحدتشان برای بدست آوردن عدالت اجتماعی و آزادی های دمکراتیک باشد 3.درمقابل تهاجم دشمن خارجی به کشور ومنافع ملی شان. درغیر این صورت نه تنها دراین وحدت ها شرکت نخواهند کرد بلکه  نسبت به بانیان این نوع وحدت ها که بیشترشبیه بده بستان خواهدبود تا وحدت ملی, اعتراض هم خواهند کردودرمدنی ترین شکل به آنان بی مهری نشان داده وصف شان را از صف آنان جدا خواهند ساخت . لذا علاج واقعه قبل از وقوع بایدکرد! پس هر جریان سیاسی و یا هر شخصیت ورهبر سیاسی اگر به دنبال ترقی و تعالى ایران و ایرانی است ، باید در این مسیر قبل ازهرچیزمنافع توده مردم  را سرلوحه رفتارسیاسی خود قرار دهد . لذا به اعتقاد حامیان  جنبش سبز ورهبری آن ,جنبش سبزحاضربه وحدت با هرکسی نیست .تازمانیکه منافع مجموعه مردم تامین نشود وحدتی هم در کار نخواهدبود, چگونه می توان باکسانیکه  که مرتب برطبل خشونت مى‌کوبند و جزبه حذف فیزیکی حریف به چیزدیگری نمی اندیشند به وحدت رسید,چگونه می توان با حامیان قاتلان بچه های مردم ازدرآشتی ملی درآمد ,چگونه می توان به طرف کسیکه فتوای قتل صادرمی کند دست دوستی درازکردوبا اوبه وحدت رسید آیااین بی احترامی به خون شهدای جنبش سبز نخواهدبود؟ درسُته که ما مجموعه اصلاح طلبان وحامیان جنبش سبزدرهرکجاى این دنیای بیکران که باشیم ,طرفدارخشونت زدایی هستیم ,اما تن به هر وحدتی هم نخواهیم سپرد.

چرا که جنبش سبز با آگاهی وبلوغ سیاسی که دراین فرصت نه چندان طولانی بدان دست یافته می رود تا با حمایت میلیونی مردم حاضردرصحنه سیاسی کشور,بادرآیت وپختگی خویش هم درسطح جهانی وهم درسطح داخلی پایه هایش راهرچه بیشترمستحکم ترکرده وخواسته هایش را ازمرحله طرح وگسترش به مرحله عمل واجرادرآورد.این بدان معناست که جنبش سبزتوانایی رسیدن به اهداف خودرا داراست وبرای رسیدن بدان نیازی به وحدت با هرکسی را ندارد .

آنچه حائزاهمیت این که ,طبل پرسروصدایی وحدت طلبی امروزه ازسوی کسانی به صدا درآمده است که , ادعامی کنند در یک انتخابات به اصطلاح رقابتی , که طشت رسوایی آن ماهاست بر لب بام ها طنین اندازاست , بیست وچهار (24) میلیون رای آورده اند. دُم خروس از همینجا پیداست جریانی که 24 میلیون رای آورده چرا امروز اینقدرازمردودشدگان به تعبیر رهبرشان دروحشت و برای وحدت با مردودین ایلچی درپی ایلچی راهی منازل رهبران جنبش سبز می کند! چه کاسه ای زیر نیم کاسه هست که چنین به تلاطم افتاده اند,وازدخلکاریشان گاه انیطورهم وانمود می کنند که گویا از برای حفظ جان رهبران اصلاحات ازشروتهدیدهای خشونت طلبان ,خواستار این موضوع هستند,که غائله رای من چه شد؟ هرچه زودتر بخوابد به سود طرفین دعواست !.اینجاست که باید گفت مارا به خیر توامیدی نیست شرمرسان ای دوست نما . وغافل ازآنکه مردم هیچگاه این اجازه را نخواهند داد تا تعرضی به رهبری جنبش سبزشان بشود ,مارا نیازی به مجلس آشتی کنان شما پدرخوانده های قاتلان فرزندان این مرزوبوم نیست .

شخص میرحسین موسوى و یاران وهمفکرانشان درحق موضوع وحدت ملى اعتقادشان بر این است که باید مردم خودشان بخواهندوازاین موضوع اسقبال کنند که وحدت ضرورت دارد یانه لذا قضاوت نهایی بامردم است. در واقع جریان اصلاح‌طلب و به‌ویژه آقای موسوى هیچ‌گاه تا روشن شدن همه زوایاى طرح وحدت ملى به این نوع بده‌بستان های سیاسى و سازش‌هاى سطحى و زودگذرکه بیشترموقتی وتاکتیکى است وکمترین صداقتی درآن دیده نمی شود تمایلی نشان نخواهند داد. مردم بخوبی نخست وزیردوران جنگ را می شناسند اگرایشان بخواهد دست به چنین کاری بزندکه تقریباَ نشدنی به نظر می آید,قطعاَ آن را با خود مردم درمیان خواهدگذاشت. اما زخاطرنباید ُبرد که ,رهبران جنبش سبزبه ویژه میرحسین باهوشترازآن است که خواب مخالفان خود رااز پیش نخوانده باشد.
بااین توصیف مواضع شخص آقاى موسوى و به طورى کلى سران اصلاحات بسیار روشن است و آن همراهى با مردم و توجه به خواسته‌هاى به حق و قانونى آنان است.  اگراصلاح طلبان ضرورتی داشته باشند به وحدت,دراین صورت باید حامی حقوق حقه همه جریان‌ها و گروه‌هاى سیاسى باشند.اگرغیرازاین باشد حمایت مردمی رااز دست خواهیم داد. زیر معتدلترین اصولگران نیزدرضمیرخودبه جنبش سبز وخواسته های آن اعتقادچندانی ندارند. این عمل آنان جز یک تاکتیک مقطعی که دراصل جزخدمت به همفکران خشونت طلبانشان چیزدیگری نیست. ختم کلام اینکه اندیشه میرحسین وهمفکرانش رابا هزارصلوات هم نمی توان با اندیشه آدم نمای های مثل مصباح یزدی وعسگراولادی درکنارهم گذاشت تا چه برسدبه مخلوط کردن این اندیشه ها که حاصل اش وحدت ملی گردد !


هیچ نظری موجود نیست: