۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

شوخی تلخ:جایزه صلح نوبل دردستان اوبامای خوش پوش !





شوخی تلخ نظام سرمایه داری با جهان به خواب رفته تمامی ندارد. این نظام آهنگ دلخواهش را هر روز با ضرب آهنگی دیگر به دست نهادهایی که شکل دادن ذهن های خفته را بر عهده دارند٬ می نوازد. درحالی که ارتش امریکا با غرور و افتخار اعلام می کند بمب های مهیب سنگر شکن اش بزودی بر بمب افکن های بی -۵۲ نصب خواهند شد٬ جایزه صلح نوبل به بارک اوباما می رسد تا امریکا همچنان به سرکردگی نظام جهانی سرمایه داری که هدفی جز یغما گری ندارد تداوم بخشد٬ البته این بار با لبخندی و یک شاخه گل. اما آنهایی که در هر رویداد نیت های اعلام نشده را می توانند بخوانند٬ از همین روز شبح جنگ را بر فراز کره زمین حس می کنند. این جایزه هر جنگی را مشروعیت خواهد بخشید. حتما اعزام چهل هزار نیروی دیگر به افغانستان برگ آسی است که یک صلح طلب به زمین خواهد زد.

بحران مالی٬ نظام سرمایه داری را آنچنان غرق کرده است که نیاز دارد مدتی با لبخند و مهرورزی٬ گرسنگی و بیکاری میلیون ها انسان را از منظر افکار عمومی پنهان سازد. کسی باید از اهداکنندگان نوبل بپرسد از زمانی که این سیاه پوست خوش پوش٬ بر مسند ریاست جمهوری نشسته است٬ کدام پیمان صلح به امضاء رسیده و حقوق بشر در کجا حرمت بیشتری داشته است؟ پاسخی برای این پرسش وجود ندارد. سرمایه داری اروپایی به سرکردگی امریکا مجبور است تن دهد و اعطای جایزه نوبل بخشی از این وادادگیست. صلح٬ حقوق بشر و روابط انسانی که در آن شکافهای طبقاتی که به عمد نادیده گرفته نشوند٬ تنها بدست ملتها تحقق می یابد. چشم دوختن به روابط دیپلماتیک عین خوش باوریست.

تردیدی نیست اوباما روابط سلطه را دست نخورده باقی نخواهد گذاشت٬ بلکه آنرا با ترفندهای تبلیغاتی بزک خواهد کرد. تنها جنبش های رهایی بخش که با خشونت و جنگ می ستیزند و آزادی و برابری را با هم می طلبند می توانند جهان بهتر را نشانه بروند. هر جا مردم به صحنه می آیند تاریخ ورق می خورد. اوباما ماموریتی جز آن ندارد که از این حضور با تقسیم دوباره منافع بین قدرتها شکافهایی را بپوشاند که حضور مردم را ممکن می کند. وظیفه روشنفکر مسئول است که این ترفند را آشکار کند و به مردم بگوید هر تغییر بدست خود آنها ممکن است و اگر این اتفاق بیفتد اوباما مجبور خواهد شد جانب قدرت ها را بگیرد و دستکش های مخملین اش را به دور بیانداز و چنگال خونین ارتش امریکا را به تماشا بگذارد. با دولت ها می توان به تفاهم رسید ولی با ملتها هرگز٬ چرا که ذات سرمایه داری زندگی را از توده ها دریغ می کند و توده های بیدار هم درست در همین نقطه باید وارد چالش با جهانی شوند که هم آزادی و هم رفاه را از همگان دریغ می کند.


 محمد آقازاده


هیچ نظری موجود نیست: